آن کس که حقیقتی را می داند و پنهان می کند، تبهکار است. برتولت برشت

بنی آدم اعضاء یک پیکرند، که در آفرینش ز یک گوهرند- جو عضوی بدرد آورد روزگار ، دگر عضوها را نماند قرار

۱۳۹۰ آذر ۲۷, یکشنبه

کشته شدن جمعی از هموطنانمان وبی خیالی خیلی از ما


امروز مثل خیلی دیگر از روزهای گذشته صبح خود را با خبری بد شروع کردم .وقتیکه بر طبق عادت با چشمانی نیمه باز در رختخوابم ودرحالیکه هنوز کاملا بیدار نشده بودم دکمه پاور لپ تاپ رو فشار داده وبه صفحه لینکهای داغ بالاترین رفتم خبر نخست موضوعات داغ روز ناگهان خواب ورویا را از سرم پروند ودرحالیکه از بهت وحیرت چشمانم گرد شده ودهانم نیمه باز مانده بود تیتر خبر را خواندم :
بیش از 300 مفقود در اثرواژگونی کشتی پناهجویان ایرانی در ابهای اندونزی
باور کردنش مشکل بود کمی به صفحه مانیتور نزدیکتر شدم تا عدد را بهتر ببینم اما باز هم عدد300 همانجا جا خوش کرده بود 300 انسان 300سرنوشت و300 اینده ساز در زمانیکه احتمالا خیلی از ماها لحاف را تا بیخ گوشهایمان بالا کشیده بودیم وسعی که خود در حال غرق شدن شاهد مرگ کودکانشان بوده اند در حالیکه هیچ کاری از دستشان برای کمک به انها بر نمی امده ویا جوانانی که روز گذشته بعد از مدتها انتظار در اندونزی با هزاران امید وارزو وبا شعفی ناشی از امید به فردایی بهتر در کشوری ازاد ومرفه سوار به این کشتی مرگبار شده واحتمالا در اخرین تماسشان با خانواده ومادرانشان با خوشحالی خبر حرکت را داده بوده وگفته بودند که تا چند روز اینده به مقصد خواهند رسید وحال خانواده های انها در ایران با شنیدن خبر امروز ارزو خواهند کرد که این کشتی ان مرکبی نباشد که فرزندانشان در اخرین تماس خود از ان یاد کرده اند.
به راستی جه شد هموطن؟چه شدکه من وتو روزگاری چنین تیره وتار را میگذرانیم؟چه شد که کشور زیبایمان را به ناگاه تبدیل به جایی کردیم که همگان از ان گریزانند؟چه شد که جوانان میهن رنج هجرت وغربت را به جان میخرند تا بلکه روزگاری روشن را در خاکی غریب بجویند؟چه شد که هیچ ایرانی فریادرس هموطن خود در خاک غربت نیست؟چه شد که بی اتحاد ترین قوم زمین شدیم وبه دشمن اجازه دادیم که تا به این حد ایرانمان را ویران کند؟به کجا رسیدیم ما!!!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفا با نظرات خود مارادراهدافمان ياري دهيد