آن کس که حقیقتی را می داند و پنهان می کند، تبهکار است. برتولت برشت

بنی آدم اعضاء یک پیکرند، که در آفرینش ز یک گوهرند- جو عضوی بدرد آورد روزگار ، دگر عضوها را نماند قرار

۱۳۸۹ بهمن ۴, دوشنبه

دو زندانی سیاسی و چهار متهم جرایم جنسی در ایران اعدام شدند

چوبه دار
در چند هفته اخیر اجرای احکام اعدام در ایران شتاب گرفته است
شش نفر دیگر در ایران اعدام شدند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دادسرای عمومی و انقلاب تهران، بامداد دوشنبه، 4 بهمن (24 ژانویه)، دو نفر به جرم عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران و فعالیت به نفع این سازمان و چهار نفر دیگر در ارتباط با جرایم جنسی اعدام شدند.
دادسرای تهران اسامی دو عضو اعدام شده سازمان مجاهدین خلق را "جعفر کاظمی فرزند صادق" و "محمدعلی حاح آقایی فرزند رجبعلی" گزارش کرده است.
در اطلاعیه دادسرای عمومی و انقلاب تهران آمده است که جعفر کاظمی و محمدعلی حاج آقایی عضو یک شبکه فعال از سازمان محاهدین خلق بودند که "در اغتشاشات با هدایت سرپل ارتباطی خود در کشور انگلیس ارتباط داشته اند."
این اطلاعیه منظور از "اغتشاشات" را مشخص نمی کند و معلوم نیست که آیا این دو نفر در ارتباط با تظاهرات اعتراضی به نتیجه بحث برانگیز انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری محکوم به اعدام شدند و یا با "اغتشاش" دیگری ارتباط داشته اند.
مقامات جمهوری اسلامی معمولا از تظاهرات مردم در اعتراض نسبت به آنچه که تقلب در انتخابات خوانده شده با عنوان "فتنه" نام برده اند اما گاه معترضان را "اغتشاشگر" هم خوانده اند.
در شرح اتهامات این دو نفر آمده است که "محکومین یاد شده مبادرت به توزیع تصاویر و پلاکاردهای مربوط به منافقین [سازمان مجاهدین خلق ایران]، تهیه تصویر و فیلم از درگیری ها و نیز سردادن شعارهایی به نفع گروهک نفاق نموده بودند."
در این اطلاعیه به زمان و محل اقدامات این دو نفر اشاره ای نشده و مشخص نیست که آیا اتهام توزیع تصاویر و پلاکارد و تهیه فیلم و تصویر و دادن شعار در خلال تظاهرات اعتراضی صورت گرفته است یا نه و آیا این دو در جریان تظاهرات دستگیر شدند و یا بازداشت آنان بعدا صورت گرفت.
به گفته دادسرای عمومی و انقلاب تهران، محمد علی حاج آقایی اعتراف کرده بود که قبلا به پایگاه اشرف، محل استقرار اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران در عراق، سفر و چند ماه در آن محل اقامت کرده و در طول اقامت خود در پایگاه اشرف، ضمن طی دوره های آموزشی، سه هزار دلار را هم از سازمان دریافت کرد اما معلوم نیست که این سفر در چه زمانی صورت گرفت و سه هزار دلار به چه عنوان در اختیار او قرار گرفت.
در ادامه همین اطلاعیه آمده است که این محکوم به اعدام "همچنین طی چندین نوبت مسافرت به عراق و پایگاه منافقین [سازمان مجاهدین خلق] قصد اقامت در اردوگاه آنان را داشته که به علت داشتن سن بالا، مورد پذیرش قرار نمی گیرد."
به نظر می رسد که حاج آقایی در سال های اول پس از انقلاب، از اعضا یا هواداران سازمان مجاهدین خلق بوده و اطلاعیه دادسرای تهران می نویسد که او در سال 1362 نیز یک بار به اتهام کمک مالی به سازمان مجاهدین خلق و پخش روزنامه های این سازمان دستگیر شده بود.
تظاهرات اعتراضی تهران
یکی از اتهامات زندانیان سیاسی اعدام شده تهیه گزارش از تظاهرات اعتراضی مردم بوده است
دادسرای عمومی و انقلاب تهران در توضیح علت اعدام جعفر کاظمی نیز، او را به برقراری ارتباط با "سر شبکه منافقین در داخل کشور" متهم می کند هر چند در مورد سرنوشت این سر شبکه و ارتباط او با "سرپل ارتباطی در انگلیس" اطلاع بیشتری نمی دهد.
براساس اطلاعیه دادسرای تهران، جعفر کاظمی به "اقداماتی از قبیل جذب و جمع آوری کمک مالی و فعالیت تبلیغی به نفع گروهک مذکور" مبادرت کرده و "فرزندش را نیز به کشور عراق برده است."
دادسرای تهران در مورد اتهامات جعفر کاظمی گفته است که او "در اعترافات خود، فیلم برداری و عکس برداری از تجمعات خیابان انقلاب و میدان آزادی به همراه یکی از همدستان خود و مصاحبه با خانواده های برخی فریب خوردگان گروهک نفاق در اردوگاه اشرف را نیز پذیرفته بود."
از محتوای این اطلاعبه چنین به نظر می آید که دست کم یکی از اتهامات اصلی جعفر کاظمی تهیه گزارش خبری از تظاهرات اعتراضی پس از انتخابات بحث برانگیز دهمین دوره ریاست جمهوری بوده است و این اتهام نیز ظاهرا با استناد به"اعترافات" وی در پرونده درج شده است.
اطلاعیه دادسرای عمومی و انقلاب تهران می افزاید که "جلسات رسیدگی به اتهامات محکومان یادشده با حضور نمایندگان دادستان و وکلای آنان در شعب مختلف دادگاه های انقلاب اسلامی تهران برگزار و آرای صادره از سوی دادگاه تجدید نظر استان تهران تایید شده بود" اما در مورد زمان برگزاری محاکمات و علنی یا غیرعلنی بودن آنها و نیز ارجاع احتمالی حکم اعدام به دیوانعالی کشور اطلاعاتی نمی دهد و محل اجرای احکام این دو نفر نیز در اطلاعیه دادسرای تهران ذکر نشده است.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، در ماه اوت سال گذشته میلادی، وزیر امور خارجه آمریکا ضمن انتقاد از محاکمه و احکام سنگین کسانی که در ارتباط با اعتراض به نتیجه انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری بازداشت شده بودند، مشخصا از مقامات جمهوری اسلامی درخواست کرد از اعدام جعفر کاظمی و محمدعلی حاج آقایی خودداری کنند.
چهار اعدام دیگر
دادسرای عمومی و انقلاب تهران همزمان در اطلاعیه های دیگری، از اعدام چهار نفر دیگر در روز دوشنبه، این بار در ارتباط با جرایم جنسی، خبر داده است.
در یکی از اطلاعیه های دادسرای تهران، نام محکوم به اعدام "امید برک" ذکر شده و در مورد اتهامات او آمده است که "پس از اغفال ده نفر از زنان و تجاوز به آنها، اموالشان را سرقت و آنان را به قتل رسانده بود."
اردوگاه اشرف در عراق
دو زندانی سیاسی اعدام شده به بازدید یا تماس با ساکنان اردوگاه اشرف هم متهم شده بودند
در این اطلاعیه آمده است که پرونده اتهامی امید برک به کشف چندین جسد از تاریخ بهمن ماه 1386 تا تیرماه 1387 در حوالی کرج و قزل حصار ارتباط دارد که مشخص شد که "هفت جسد کشف شده" همگی به یک نحو یعنی فشردن گلو و خفگی به قتل رسیده و اموال آنها به سرقت رفته بود."
ظاهرا ماموران با پیگیری شماره سریال گوشی های موبایل سرفت شده از مقتولان، به محل قاتل که در خطوط کرج و اطراف آن به مسافرکشی اشتغال داشته، پی بردند و با تحقیق از زنی که توسط او ربوده و موفق به فرار شده بود، هویت راننده را کشف کردند.
به گفته دادسرای تهران، امید برک که به یکی از شهرهای شمال ایران نقل مکان کرده بود همراه با همسرش بازداشت شد و به ارتکاب قتل اعتراف کرد و مشخص شد که همسرش هم در ارتکاب این جرایم با او همکاری داشته است.
دادسرای تهران افزوده است که محاکمه امید برک با حضور برخی از اعضای خانواده قربانیان برگزار شد و دادگاه متهم را به ده بار قصاص نفس به اتهام قتل، ده بار اعدام به لحاظ تجاوز به عنف و دو سال حبس تعزیری و هفتاد و چهار ضربه شلاق به جرم سرقت محکوم کرد.
در مورد تاریخ برگزاری جلسه یا جلسات دادگاه اطلاع بیشتری انتشار نیافته است.
در اطلاعیه دادسرای عمومی و انقلاب تهران آمده است که همسر امید برک هم به اتهام معاونت در قتل به پنج سال حبس و به اتهام فروش اموال مسروقه به سه سال حبس و هفتاد و چهار ضربه شلاق محکوم شد.
این اطلاعیه می افزاید که رای دادگاه به تایید دیوانعالی کشور نیر رسید که ظاهرا به تایید احکام اعدام توسط این نهاد قضایی اشاره دارد.
به گفته دادسرای عمومی و انقلاب تهران، امید برک بامداد دوشنبه در ملاء عام در میدان قدس کرج به دار آویخته شد.
زندان اوین
سه تن از محکومان جرایم جنسی در زندان اوین اعدام شدند
دادسرای عمومی و انقلاب تهران با صدور اطلاعیه دیگری، گفته است که بامداد همین روز، سه نفر دیگر هم زندان اوین تهران اعدام شدند.
در این اطلاعیه، اسامی اعدام شدگان قوام عطاکش زاده، مصطفی کریمی خانقاه و رضا دهقان ذکر شده و آمده است که اتهام آنان "ارتکاب عمل شنیع با یک نوجوان" بوده است.
براساس این اطلاعیه، این سه نفر در خردادماه سال 1386، این نوجوان را با چاقو مورد تهدید قرار دادند و سپس به او تجاوز کردند.
دادسرای تهران گفته است که پس از شکایت شاکی و تشکیل پرونده، محاکمه این سه نفر "با حضور شاکی، نماینده دادستان، وکلای افراد یاد شده" برگزار و هر سه نفر به اعدام محکوم شدند.
دادسرای تهران افزوده است که احکام اعدام این سه نفر به تایید دیوانعالی کشور نیز رسید و به اجرا گذاشته شد.
کثرت اعدامها
خبر اجرای همزمان احکام اعدام دو زندانی سیاسی و چهار نفر در ارتباط با جرایم جنسی کمتر از یک هفته پس از آن انتشار می یابد که دادسرای تهران اعدام ده نفر را در ارتباط با جرایم مواد مخدر گزارش کرده بود.
آن ده نفر بامداد چهار شنبه گذشته در زندانی رجایی شهر کرج اعدام شدند.
یک هفته پیش از آن نیز، دادسرای عمومی و انقلاب تهران از اعدام هشت نفر خبر داده و گفته بود که شش نفر از این افراد در ارتباط با جرایم مواد مخدر و یک نفر در ارتباط با جرایم جنسی محکوم به اعدام شده بودند.
همزمان، کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران، در گزارشی، از "افزایش خیره کننده اجرای احکام اعدام توسط قوه قضاییه" گفته است که در فاصله زمانی 29 آذرماه تا 29 دیماه، نود و هفت حکم اعدام در نقاط مختلف ایران به اجرا گذاشته شده است.
دلیل افزایش شمار اعدام ها در ایران معلوم نیست و مقامات قضایی جمهوری اسلامی هم در این مورد توضیحی نداده اند.
ایران، با جمعیتی حدود هفتاد میلیون نفر، از لحاظ شمار اعدام ها در جهان در رده دوم بعد از جمهوری خلق چین، با بیش از یک میلیارد و سیصد میلیون نفر جمعیت قرار دارد و در نتیجه، به نسبت جمعیت، دارای بالاترین تعداد صدور و اجرای احکام اعدام در جهان است که انتقاد بعضی نهادهای مدافع حقوق بشر را در پی داشته است.
در جمهوری اسلامی، برای انواع مختلفی از جرایم مانند قتل، سرقت مسلحانه، قاچاق مواد مخدر، برخی جرایم جنسی، زنای محصنه (گاه از طریق سنگسار)، مجازات اعدام پیش بینی شده، در مواردی احکام اعدام برای متهمان سیاسی تحت عنوان "محاربه و فساد در ارض" صادر و اجرا می شود، و اعدام کسانی هم که قبل از سن قانونی مرتکب جرم شده اند رواج داشته است.
برخی حقوقدانان منتقد نظام قضایی جمهوری اسلامی، نحوه رسیدگی قضایی در دادگاه های این کشور را با موازین و رویه های قضایی مورد قبول جهانی منطبق نمی دانند و علاوه بر انتقاد از احکام اعدام، روند قضایی منتهی به صدور این احکام را نیز نادرست دانسته اند.
به گفته آنان، برخی از اتهامات سیاسی که در ایران به صدور حکم اعدام منجر می شود، از جمله عضویت و یا هواداری از گروه های مخالف دولت و فعالیت های اعتراضی، در بسیاری از کشورهای آزاد جهان جرم نیست و بخشی از حقوق و آزادی های سیاسی شهروندان محسوب می شود.
در حال حاضر، بسیاری از کشورهای جهان مجازات اعدام را رسما لغو کرده و یا اجرای چنین احکامی را متوقف ساخته اند و در کشورهایی هم که این مجازات همچنان قانونی و رایج است، گرایش عمومی قضات حتی الامکان به اجتناب از صدور این احکام است.

۱۳۸۹ دی ۲۹, چهارشنبه

جشنواره فیلم برلین از پناهی حمایت می‌کند

جشنواره فیلم برلین (برلیناله) با انتشار بیانیه‌ای مطبوعاتی از جعفر پناهی، کارگردان نام‌آشنا و دربند ایرانی حمایت کرد.
به گزارش بخش فرهنگی و هنری رادیو زمانه، جشنواره فیلم برلین (برلیناله) در بیانیه مطبوعاتی که به‌تازگی منتشر کرده است، اعلام کرد که در جشنواره فیلم برلین در فرصت‌هایی از جعفر پناهی، کارگردان دربند ایرانی با نمایش فیلم‌ها و برگزاری جلسات بحث و گفت‌و‌گو حمایت خواهد کرد.

در بیانیه جشنواره فیلم برلین آمده است: «جعفر پناهی در آثارش به مشکلات اجتماعی کشورش می‌پردازد. محکومیت او بر ضد اصل آزادی بیان و آزادی در هنر است.»

دیتر کسلیک، مدیر جشنواره فیلم برلین گفت: «ما از جعفر پناهی به ‌عنوان داور جشنواره فیلم برلین دعوت کردیم. در دسامبر ۲۰۱۰ اما او به شش سال حبس و به ۲۰ سال محرومیت از ساختم فیلم محکوم شد. این مجازات ناعادلانه است و ما با هر امکانی که در اختیار داریم اعتراض خود را به این حکم اعلام می‌کنیم.»

جشنواره فیلم برلین اعلام کرد در بخش‌های گوناگون‌اش به جعفر پناهی و آثارش خواهد پرداخت با این قصد که توجه همگان را به فیلم‌های دیدنی این هنرمند جلب کند.

با نمایش فیلم سینمایی آفساید که در سال ۲۰۰۶ جایزه خرس نقره را از آن خود کرد، مجموعه برنامه‌های ویژه جعفر پناهی در جشنواره فیلم برلین در سال ۲۰۱۱ آغاز می‌گردد. آفساید در یازدهم فوریه، ساعت چهار و نیم بعد از ظهر در «برلیناله پالاست» (Berlinale Palast) به نمایش گذاشته می‌شود.

جشنواره فیلم برلین در «بیانیه پناهی» اعلام کرد که پس از نمایش فیلم آفساید، در بخش‌های «پانوراما»، «نسل‌ها» و در بخش «فیلم‌های کوتاه»، فیلم‌های دیگری از جعفر پناهی را به نمایش درآورد.

همچنین در تاریخ هفدهم فوریه در جشنواره فیلم برلین نشستی برگزار می‌شود. موضوع این نشست سینمای جعفر پناهی، آزادی بیان و سانسور در ایران است.

در این نشست هنرمندان ایرانی و برخی چهره‌های سینمای جهان همراه با برخی کارشناسنان درباره سینمای جعفر پناهی، آزادی بیان و سانسور در ایران به بحث و گفت‌وگو و تبادل نظر خواهند پرداخت.

جشنواره فیلم برلین اعلام کرده است که از برخی هنرمندان ایرانی در تبعید نیز برای شرکت در این نشست دعوت کرده است. اسامی کسانی که در این نشست شرکت دارند، اما بعداً و در یک فرصت دیگر اعلام می‌شود. نشست پناهی و آزادی بیان هفدهم فوریه در ساعت ۱۴ در «تئا‌تر هبل» در برلین برگزار خواهد شد.

جعفر پناهی در ۲۹ آذر ماه از سوی شعبه ٢۶ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به شش سال حبس تعزیری و ٢٠ سال محرومیت از ساختن فیلم، فیلمنامه‌نویسی و سفر به خارج از کشور محکوم شد.

پناهی پس از انتخابات بحث‌برانگیز دهمین دوره ریاست جمهوری در ایران جزو معترضان به نتایج این انتخابات بود.

وی یک بار در روز پنجشنبه هشتم مرداد ۱۳۸۸ هنگامی که به همراه گروهی از سینماگران برای بزرگداشت کشته‌شدگان اعتراضات به بهشت زهرا رفته بود، بازداشت شد و بار دوم شامگاه دهم اسفندماه ۱۳۸۸، مأموران امنیتی با ورود به خانه این کارگردان سینما، پس از بازرسی خانه، وی را همراه با همسر و دخترش و پانزده تن دیگر که در خانه او مشغول کار بر روی فیلم تازه وی بودند دستگیر کردند.

پس از این بازداشت رسانه‌های طرفدار دولت ادعا کردند، دلیل دستگیری پناهی، تدارک وی برای ساختن فیلمی علیه نظام بوده است.

پناهی در دادگاه، بازداشت خود و همکاران و خانواده‌اش را «هجوم صاحبان قدرت بر همه‌ اهل فرهنگ و هنر و سینماگران کشور» دانست.

۱۳۸۹ دی ۲۷, دوشنبه

اميركبير، نخستين بنيانگذار قانون منع شكنجه در ايران

 ۹۰۰سال پس از سقوط امپراطوری ساسانی ، صفویان یک دولت متمرکز ایرانی را بنیان نهادند .گزینش مذهب شیعه به عنوان مذهب رسمی کشور ایرانیان را از مسلمانان اهل سنت مستقل کرد و احکام قضایی و دادرسی که تا پیش از این زمان مبتنی بر فقه اهل سنت بود با تعیین مذهب رسمی شیعه در ایران بر محور فقه امامیه تنظیم شد .روند تغییر در نظام قضایی کشور در این دوره تا مرحله ای پیش رفت که شرع و عرف در نظام قضایی که همواره تا پیش از تشکیل ساختار عدلیه بر نظام قضایی ایران حاکم بود، در این دوره از یکدیگر تفکیک شد. «دیوان بیگی» در مقام وزیر دادگستری بر دادگاه های عرفی یا حکومتی و «صدر الصدور» در مقام فقه شیعی بر دادگاه های شرعی یا اسلامی نظارت داشتند .
از میان دولت های مختلف در طول تاریخ ایران صفویان بیشترین توفیق را در متمرکز کردن امر قضاوت داشتند .در این دوره توجه به دادگاه های عرفی بیش از دادگاه های شرعی رواج داشت به گونه ای که اداره قضایی به طور عمده در دست شاه و دادگاه های حکومتی باقی ماند. این امر به ویژه در دروان سلطنت شاه عباس کبیر با جدیت بیشتری دنبال شد و روحانیان از مداخله در مواردی که در محدوده قضاوت دستگاه های دولتی بود، به کلی منع می شدند. الگوی عمومی نظام دادگستری در دوران صفویه نظام قضایی دوگانه متشکل از قضات غیر مذهبی و روحانی از یک سو و قضات مذهبی از سوی دیگر بود. دراین دوره کشور به چندین منطقه قضایی تقسیم شده بود که شعاع هر منطقه بیش از 60 تا 70 کیلومتر نبود.
در این دوره رسیدگی به دعاوی جنایی زیر نظر قضات شرع با همراهی قضات مذهبی صورت می گرفت اما به طور کلی قضات شرع در این زمینه دارای نفوذ بیشتری نسبت به قضات غیر مذهبی بودند .اما در عین حال قضات غیر مذهبی در رسیدگی به دعاوی تجاری مستقل از قضات شرع عمل می کردند.
منصب های دیوان بیگی به عنوان بزرگترین مقام قضایی کشور، صدر خاصه، صدر عامه و قضای ویژه پایتخت به عنوان قاضی اصفهان در این دوره شکل گرفتند که به ترتیب از نفوذ و اقتدار در حوزه قضاوت و دادرسی برخوردار بودند. همچنین منصبی به نام قاضی عسکر در این دوره شکل گرفت که مسوولیت رسیدگی به جرایم سربازان را بر عهده داشت. از سوی دیگر داروغه به عنوان پاسدار شهر و محتسب با مسئولیت نظارت بر ارزاق و تعیین نرخ آذوقه رسیدگی به مشکلات مردم را بر عهده داشتند.
شاه عباس که 500 جلاد داشت ، در مجازات مجرمان ، دزدان و حاکمان ستمکار بسیار بی رحم بود و این قساوت تا اندازه ای ادامه یافت که حاكمان از بيم اجراي احكام خشن و بي رحمانه وي بر مردم از محاكمه افراد چشم پوشي مي كردند. اما مجازات های شاه عباس نسبت به افرادی که مورد خشم او واقع می شدند ، از جمله آدم خوارانی که به دستور او مجرمان را زنده زنده می خوردند، از برگ های شرم آور تاریخ داد رسی در ایران است .چنانچه شواهد تاریخی گواهی می دهد زمانی که شاه عباس با لباس مبدل ، نان و کبابی در اصفهان خرید و پس از وزن کردن آن در دیوان خانه به کم فروشی نانوا و کبابی آگاه شد ، دستور داد که نانوا را در تنور افکنند و کبابی را به سیخ کشند.
نظام دوگانه شرعی و عرفی صفویان در اواخر عصر صفوی با اقتدار نظام دادرسی شرعی به تدریج به تضعیف نظام عرفی انجامید .اما نتیجه نهایی این رفتار موجب زوال حکومت صفویان و سقوط اصفهان شد .
در فاصله سقوط اصفهان تا پادشاهی نادر ، محمود و اشرف افغان ، اصول فقه حنفی را برای دادرسی مورد توجه قرار دادند اما با ظهور نادرشاه ، روند قضاوت مبتنی بر شرع و عرف همانند دوران صفویه ادامه یافت .اما این امر در دوران نادرشاه با توجه ویژه به قوانین عرفی و در دوران شاه سلطان حسین بر قوانین شرعی متمرکز شد.
• زندیان عدالت پیشه
در دوران زندیه نیز دادرسی در کشور مبتنی بر اصول جاری در دوران صفویان بود تنها با این تفاوت که این امور در سازمان قضایی با نام امیردیوان اداره می شد.علاوه بر فعالیت این سازمان کریم خان خود نیز به دعاوی و مشکلات مردم در این حوزه رسیدگی می کرد و شاید ازهمین روست که ایرانیان در دوره کریم خان زند تا اندازه ای از عدالت بهره مند شدند.
از سوی دیگر روند دادرسی در شهرهای کوچک و روستاها با سایر نقاط کشور متفاوت بود . در این دوره علما و فقها درخارج از شهر و به ویژه دراجتماعات ایلی و عشایری با نظر روسای ایل و با توجه به سنت های قومی به رفع مشکلات قضایی می پرداختند .
نهاد قضاوت ودادرسی در دوران قاجار با تفکیک صلاحیت های شرعی و عرفی دنباله نهاد های عصر صفوی بود.منصب امیر دیوان در دروه قاجار معادل دیوان بیگی دوره صفوی و منصب صدر دیوان یا صدر الممالک و نمایندگان او در ولایات که «نایب الصدر» خوانده می شدند نیز در این دوره به نوعی دیگر روند فعالیت های جاری در نظام دادرسی را ادامه دادند .در راس نظام دادرسی در این دوره شاه قرار داشت که مسوولیت عزل و نصب ها در مورد مقامات قضایی را شخصا اداره می کرد.
در دوره قاجار ، عباس میرزا دیوان خانه ای مستقل در تبریز ایجاد كرد. در اين دوره به رغم راه اندازی این دیوان خانه و انتصاب مسئولان قضایی در سایر ولایات مردم از امنیت قضایی بهره مند نبودند.
چنان چه قتل قائم مقام به دستور محمد شاه و قتل ميرزا تقي خان اميركبير به دستور ناصرالدين شاه يعني كشتن دو صدراعظم خدمتگزار ايران بدون هيچ محاكمه قانوني، از جمله بي عدالتي در اين دوره محسوب مي شود. در دوره قاجار و پس از عزل ميرزا آقاخان نوري در 1275 ق به راهنمايي سيد جعفرخان مشيرالدوله ملقب به مهندس باشي كه تحصيل كرده انگلستان بود، «دارالشوراي دولتي» با عضويت شش وزير تشكيل شد و يكي از آنها كه در راس وزارت «عدليه اعظم» قرار گرفت. عباس قلي خان معتمد الدوله جوانشير نخستين وزير دادگستري ايران _ بود. به علاوه تقسيم حوزه صلاحيت قضايي بين حكمرانان دولتي و مجتهدان محلي در اكثر موارد وابسته به قدرت، سياست و مديريت شخصي حكمران در برابر مجتهد محل بود.
در سال 1277 ق ناصرالدين شاه با تشكيل ديوان مظالم، رسما به مثابه عالي ترين مرجع دادرسي عرفي به رسيدگي حضوري به شكايت افراد عليه ماموران دولتي پرداخت.
در دوران قاجار روند صدور احكام ناحق به دليل پرداخت رشوه از سوي شاكيان به شدت رواج يافت. يكي از مهم ترين رويدادهايي كه در دوران قاجار بر نظام دادرسي و قضاوت كشور، تاثيرگذار بود را بايد شكست ايران از روسيه و انعقاد قرارداد تركمنچاي دانست.
بر اساس فصل هفتم معاهده صلح تركمنچاي صلاحيت دادگاه ايران بر حق قضاوت كنسولي در كشور به رسميت شناخته شد و اتباع بيگانه به كلي از رسيدگي و محاكمه در دادگاه هاي ايران مصون شدند.

• اصلاحات قضايي
قوانين دادرسي و نظام قضايي كشور در دوران ناصرالدين شاه، در سه مرحله مورد اصلاح و بازنگري قرار گرفت. اين اصلاحات براي نخستين بار پس از صدارت اميركبير در سال 1265 هجري قمري صورت گرفت. اميركبير كه در ابتدا خود برخي از احكام دعوي را رسيدگي مي كرد، به دنبال بروز اشتباهي، در يكي از احكام و صدور حكم، خويش را از بررسي محاكمات تخصصي برحذر داشته و پرونده هاي پيچيده را به محضرهاي شرعيه ارجاع كرد. در دوران اميركبير «ديوان خانه» اي كه زمان عباس ميرزا شكل گرفته بود با نام «ديوان خانه بزرگ پادشاهي، تقويت و احيا شد. صلاحيت اين ديوان خانه در برابر صلاحيت عام محاضر شرع كه مستقل زير نظر مجتهدان شيعه اداره مي شد، محدود به مسايل كيفري و دعاوي مدني و تجاري ايرانيان غير مسلمان بود.» در دوره اميركبير روند تازه اي از اصلاحات دولتي بر فعاليت هاي حاكمان شهري رواج يافت. اميركبير همچنين شكنجه متهمان را به كلي ممنوع كرد و رسيدگي به پرونده ايرانيان غير مسلمان را در صلاحيت اعضاي ديوان خانه مركزي در تهران قرار داد.
شيوه صدارت اميركبير و اهتمام او در ايجاد يك نظام قانوني ديواني در كشور منجر به قتل وي در محرم 1268 قمري شد. اما چرخه اصلاحات قانوني پس از قتل وي ادامه يافت. به گونه اي كه ناصرالدين شاه با صدور چند فرمان تخطي از قوانين ديوان خانه را در حكم مخالفت با شخص شاه اعلام كرد.
در دوره ناصرالدين شاه، ديوان «تظلمات عامه» تاسيس شد و نظميه جديد به سبك اروپايي نيز در اين دوره شكل گرفت و ناصرالدين شاه دستور داد در تمام شهرها صندوقي با نام «صندوق عدالت» نصب شود.»
• اصلاحات قزويني
در دوره ناصري علاوه بر اصلاحات اميركبير و ناصرالدين شاه، ميرزا حسن خان مشيرالدوله قزويني مقام وزارت عدليه اصلاحات ديگري را در عرصه دادرسي انجام داد.
وزارت عدليه در اين دوره شامل «مجلس تحقيق دعاوي»، «مجلس خيانت»، محكمه تجارت و محكمه املاك بود.
قانوني شدن رسيدگي به شكايت ها به دنبال حدود فرمان هاي جديد ناصرالدين شاه، هر چند در تهران تا اندازه اي قانونمند شد اما در ساير شهرهاي كشور بي عدالتي همچنان ادامه داشت. واقعيت اين است كه اصلاحات متعددي كه در عصر قاجار به ويژه در عهد ناصرالدين شاه در زمينه تشكيلات و آيين دادرسي به عمل آمد، اثر محسوس در انقلاب مشروطيت نداشت. اما سه موج عظيم اصلاحات در اين دوره به ويژه تاسيس ديوان خانه اهميت خاصي دارد. اما وجود كاستي هايي در اين نظام موجب شد كه بعدها در انقلاب مشروطه يكي از مهم ترين خواسته هاي مردم ايجاد «عدالت خانه» باشد.
منبع:
1. دادرسي و نظام قضايي در ايران نوشته سيد حسن امين
2. دادگستري در ايران نوشته محيط طباطبايي
3. تاريخ و فرهنگ ايران نوشته محمد ملايري

خرافات مدهبي حاکم بر ايران



  خرافات
بخوانید و به حال این ملت گریه کنید
خرافاتجنونی حكومتی كه مثل خوره به جان
ملت ايران افتاده
اخیرا تعدادی از موسسات فرهنگی با چاپ مطالبی در مورد علائم ظهور امام زمان این چنین نقل قول کرده اند که چندی قبل ايت الله بهجت درحين وضو گرفتن بيهوش مي شوند که پس از بهوش آمدن علت را جويا مي شوند که در جواب مي فرمايند در همين لحظه قاتل امام زمان در اصفهان متولد شده است
آگاهان گسترش خرافات و استفاده از اعتقادات مذهبی را حاصل استفاده های سياسی از باورهای عمومی می دانند که هم به باورهای اعتقادی مردم لطمه زده و هم راهی در برابر شیادان باز کرده است

ماجرای ترويج خرافات در جمهوری اسلامی، البته جديد نيست، اما شتاب گيری آن جديد است. از همان زمان كه برای امام زمان در جاده قم چاه می‌كندند و يا چاه بود و آن را عميق می‌كردند تا به امام زمان برسد، بايد به سرانجام كار انديشه می‌شد، كه نشد. حالا يك مجلس امام زمانی و يك دولت امام زمانی از دل اين خرافات در آورده اند و تمام شرايط و قرائن نشان می‌دهد كه زير همين پوشش و با مسخ كامل تر توده‌های مذهبی و‌بی‌خبر از همه جای كشور، فجايع خونينی را در ايران به بار آورند. حرف‌های ماليخوليائی احمدی نژاد در سازمان ملل، در عربستان سعودی، در بسيج دانش آموزی و آخرين آنها كه گزارش سفر وی به عربستان و از زبان خودش توسط وزير علوم نقل شده، همگی نشان دهنده اين سمت گيری خطرناك است. برای ايجاد يك فاجعه خونين و ملی به انسان و انسان‌هائی نيازاست كه غرق در تفكرات و ايده‌های خود باشد و باشند. يعنی همان پديده‌ای كه در دهه 1930 در آلمان و ايتاليا و اسپانيا ظهور كرد و دامنش امپراطوری ژاپن و رضاشاه درايران را هم گرفت. پديده‌ای كه حتی در خود جمهوری اسلامی و در توصيف جورج بوش، درباره او نيز می‌نويسند و می‌گويند: انسان كم عقلی كه آلت دستی است برای تصميمات بزرگ و فاجعه آميز درجهان
آنها كه اين لالائی را بلدند و در توصيف بوش هم بكار می‌برند، معلوم نيست چرا در جمهوری اسلامی خود حامی كاريكاتور جورج بوش درايران شده اند. احمدی نژاد حاصل خيزهای نيمه راه فاجعه سازی در ايران است. اگر جلوی آن گرفته نشود، همگان عواقب آن را خواهند ديد. هيتلر و دستگاه جهنمی كه او را هدايت كرد گام به گام مردم آلمان را بدانجا كشاندند كه يا ناظر جنايت در كوره‌های آدم سوزی شدند و يا خود مجری و تائيد كننده آن. آن ديوانه نيز در پايان همه فاجعه‌ای كه ببار آورد گلوله‌ای به مغز خود شليك كرد
آن كانون مخوفی كه خرافات را سازماندهی شده در ايران ترويج می‌كند، برنامه‌های دراز مدت دارد. شبكه مداحان را دراختيار دارد، شورای نگهبان آلت دستش است، بسيج را تابع خود كرده، فرماندهان سپاه را مغز شوئی كرده، تيم‌های ورزيده ترور سازمان داده، مجلس خبرگان را می‌خواهد قبضه كند، خنجر 8 سال دولت اصلاحات را در پهلو دارد و برای هميشه می‌خواهد از امكان بازگشت آن راحت شود. از چپ (غيرمذهبی) كشی آغاز كرد و حالا رسيده است به كشتار هرآنكس كه در برابرش بايستد. حرف‌های احمدی نژاد، عقبه‌ای دارد و آينده ای. آن عقبه را بايد شناخت و جلوی آينده را گرفت
به اين چند خرافه كه در مطبوعات داخل کشور در این چند سال انتشار يافته نگاهی بياندازيد
گوش كردن موسيقی
دختر جوانی در هلند در زمان تلاوت قرآن توسط مادرش با صدای بلند به موسيقی گوش می‌كرد. هنگامی كه با اعتراض مادرش مبنی بر كم كردن صدای موسيقی مواجه می‌شود به او و كتاب قرآن اهانت می‌كند. اين دختر هنگامی كه می‌بيند با وجود مخالفت او باز مادرش به خواندن قرآن با صدای بلند ادامه می‌دهد، قرآن را به زور از دست مادرش می‌گيرد و آنرا پاره می‌كند كه در همان حال دختر جوان آتش گرفته و می‌سوزد. مادر دختر برای خاموش كردن دخترش بر روی او پتو می‌اندازد و بعد از اينكه پتو را از روی او بر می‌دارد می‌بيند كه دختر او تغيير چهره داده و به صورت عكسی كه می‌بينيد در آمده است
مدتی بعد مشخص می‌شود كه اين خبر از اساس ساختگی بوده است. عكس مربوط به مجسمه‌ای ساخته  پاتريشيا پيچی ‌نينی است كه از سيليكون و كائوچو ساخته شده و طرحی در مورد مهندسی ژنتيك مربوط به تكامل حيوانات است و هيچ ارتباطی با موضوعات مذهبی ندارد
آن كه دسترسی به چنين خبری داشته و قطعا با اروپا و مطبوعات آن درتماس بوده و دسترسی داشته، نمی دانسته اصل ماجرا چيست؟ می‌دانسته، اما ماموريت برای داخل كشور اجرا می‌كرده است
ورود سگ به حرم امام رضا
قضيه ورود سگی گريان(!) به حرم امام رضا در مشهد كه در روزهای اخير عكس‌العمل‌های بسياری برانگيخت از آن موضوعات جالب توجه است. بعد از خبر ورود سگی به حرم و عارض شدن در آنجا فيلم و خبر و كپی گزارش آن دست به دست می‌گشت و به فروش می‌رسيد و مطبوعات نيز با كشيدن‌هاله‌ای از تقدس دور اين موضوع امكان هر گونه تشكيك يا نقد موضوع را از همه گرفتند. سايت اينترنتی انتخاب نيز با آب و تاب و قطعاتی از فيلم ويديويی سگ مذكور به اين قضيه بيشتر دامن می‌زد. سرانجام روزنامه جمهوری اسلامی بعد از چند روز واكنش نشان داد و نوشت
توطئه وارد ساختن يك سگ به حرم مقدس رضا و مطرح كردن خبر آن در پايگاه‌های اطلاع‌رسانی كه طی دو هفته اخير شايعات زيادی را بر سر زبان‌ها به جريان انداخت، با كشف يك باند سودجو و دستگيری عوامل اين باند، خنثی شد
اعضای اين باند، يك شياد و دو نفر از خادمان حرم بودند كه با همدستی همديگر توانستند يك سگ را از قسمت مربوط به بانوان وارد حرم نمايند و تا نزديكی ضريح مطهر ببرند و با فيلم ‌برداری و انتشار خبر آن و تهيه سی دی اقدام به سودجويی نمايند
چاه عريضه و شيشه مقدس مسجد جمكران
دو سال پيش در محراب مسجد جمكران شيشه‌ای نصب شد و چند لامپ سبز رنگ نيز به آن آويزان شد. كم‌كم اين قسمت از مسجد به شكل يك جاذبه‌ی سياحتی- زيارتي(!) درآمد و به تدريج برای آن داستان‌ها و افسانه‌های شاخداری هم ساختند. زوار در پشت شيشه صف كشيده و آن محل را زيارت می‌كردند. تا جايی كه آيت‌الله مكارم شيرازی در اعتراض به اين عمل گفت: «اخيراْ در محراب مسجد جمكران يك تشكيلات شيشه‌اى سبزرنگ و چراغ درست كرده‌اند كه كم‌كم به صورت امامزاده‌اى درآمده است. مردم براى بوسيدن اين شيشه صف می‌كشند، كسانی هم هنگام دور شدن عقب عقب می‌روند مثل كارى كه در حرم امامان و امامزاده‌ها می‌كنند. بعضی‌ها هم فاتحه می‌خوانند، عده‌اى تعظيم می‌كنند، بعضی از عوام هم می‌گويند اينجا قبر حضرت وليعصر(عج) است. حتما چند سال ديگر هم فردى پيدا می‌شود و كتابی می‌نويسد كه 70 نفر از اوتاد در اينجا دفن شده‌اند. هركس مرتكب اين كار شده اشتباه كرده است، اين ضربه‌اى به مسجد جمكران است
پس از اين اعتراض، بلافاصله اين تشكيلات معجزه‌آسا و امامزاده‌ی جديدالاحداث از محل محراب جمع‌آوری شد و البته آب از آب هم تكان نخورد! اما ذهن خرافه‌ساز مؤمنين قلابی و دكانداران دين هم بيكار نماند و محلی را به نام «چاه عريضه» اختراع كردند و اظهار داشتند كه مردم می‌توانند از طريق انداختن عريضه و دعاهای خود در اين چاه از امام زمان بخواهند كه زودتر ظهور نمايد. و البته اين مدت نيز نه تنها عوام كه خواص بسياری هم به اين چاه پناه آورده‌اند و عريضه و دستورالعمل و بخش‌نامه و پيشنهاد انتصابات خود را داخل آن چاه می‌ريزند
سران انجمن حجتيه نيز اخيراً در جزواتی پيشنهاد روز مخصوصی برای تحريك امام زمان  به فرج را در جزوه‌ای داده‌اند كه هزاران نسخه از آن تكثير شده است. در اين جزوه آمده است
يك روز خاص به عنوان انقلاب و اجتماع قلوب و دعای كل مردم ايران و ساير شيعيان در كشورهای مختلف تعيين و به طوری كه تمام مردم جهان متوجه آن شوند، تبليغ شود. سوگند به خدايی كه جان ما در اختيار اوست، اگر اين روز مشخص شود و تمامی منتظران و شيعيان در اماكن مقدس جمع شوند و فرج را طلب نمايند و اگر اين روز معين، روز جمعه‌ای باشد، يقينا مولايمان روز شنبه (فردايش) ظهور خواهند فرمود». همچنين در اين جزوه آمده:«دعا جهت تعجيل در فرج، مثل نمازهای واجب روزانه بر هر زن و مرد مسلمان و مؤمن واجب است و ترك آن مثل ترك نمازهای واجب، گناه كبيره و موجب كفر است
گوسفند مقدس شيبان
در ماه محرم سال گذشته در شهر كوچك شيبان نزديك اهواز گوسفندی پيدا می‌شود كه می‌گويند روی شاخ سمت چپ او شمشير امام علی نقش بسته است. بلافاصله اين موضوع دهان به دهان گشته و به يك افسانه‌ی مذهبی در منطقه مبدل شده و كم‌كم به رسانه‌های سراسری نيز كشيده می‌شود. مردم دسته دسته برای تماشای گوسفند مقدس به سمت شيبان هجوم می‌برند و به تدريج شايعات عجيب و قوی‌تری در مورد اين گوسفند زبان بسته و از همه‌جا بی‌خبر پديد آمد مثلاً اين كه هيچ چاقوی گلويی او را نمی‌برد و با بعضی از خواص به طور خصوصی صحبت می‌كند و احتمالاً پشكل و ادرارش هم شفاست
از اين قضيه مدت‌ها گذشت و ظاهراً تقدس گوسفند هم كمرنگ‌تر شد. برخی آن را شايعه‌‌ای ساخته‌ی صاحب گوسفند می‌دانند كه به هر صورت درآمد خوبی از طريق نذورات مردم خرافی به پای اين «گوساله‌ی سامری» به جيب زد
ديگ سمنوی مقدس در قم
سال گذشته نيز خبر می‌دهند در ديگی كه در روستای ونارج نزديك قم در آن سمنو می‌پخته‌اند جای پايی ظاهر شده كه احتمالاً جای پای يكی از ائمه است! اين خبر نيز مانند هر خبر خرافه‌آميز ديگر به سرعت منتشر شده و دسته دسته مردم عقل باخته برای تماشای ديگ سمنوی مقدس به روستای ونارج قم می‌روند و حتی هيأت‌های مذهبی در كنار آن به اجرای مراسم پرداختند و مبلغ هنگفتی برای ساخت جايگاهی ويژه برای آن جمع آوری می‌شود
زن ببر
نمای قم
دو سال پيش يك عكس تبليغاتی از چهره‌ی زنی با صورت ببر كه توسط فتوشاپ ساخته شده، متعلق به يك موسسه تبليغاتی در كرمانشاه در يكی از مطبوعات محلی چاپ می‌شود. بعد از مدتی اين عكس در قم كپی و تكثير شده و شايعه‌ای پديد می‌آيد كه زنی به مقدسات اهانت نموده و به اين صورت درآمده و او را دستگير كرده‌اند. قدرت تهييج و تحريك اين شايعه چنان است كه به زودی مردم به سمت پاسگاه شيخ‌آباد در منطقه نيروگاه قم هجوم می‌برند و از عوامل انتظامی می‌خواهند تا زنی كه ادعا می‌شود به خاطر پاره كردن قرآن كريم و ريختن آن در زباله‌دانی و تبديل شدنش به صورت ببری كه نيمی از صورتش به شكل انسان است و مانند ببرها دم و سبيل دارد، را به آنها نشان دهند! شايعه می‌شود كه قرار است زن ببرنما را روز جمعه اعدام كنند. با فرا رسيدن بعداز ظهر روز جمعه و نزديك شدن به ساعات اعدام زن ببرنما مردم اين منطقه گروه گروه در ميدان نبوت تجمع می‌كنند و از آنجايی كه يك جرثقيل هم بر حسب تصادف در همان محل پارك بوده مردم گمان می‌كنند كه احتمالاً با همين جرثقيل می‌خواهند زن را اعدام كنند و در واقع وجود اين جرثقيل هم بر اطمينان بيشتر مردم نسبت به اين مسأله می‌افزايد وشايعه را باورپذيرتر می‌كند. اين قضيه به تدريج به صورت يك شورش همگانی درمی‌آيد و با شكستن شيشه بانك‌ها منطقه به آشوب كشيده می‌شود و تعداد زيادی نيز دستگير می‌شوند
دستخط امام زمان
مدتی پيش تصوير اسكن شده‌ای از نامه‌ای منسوب به امام زمان( توجه كنيد! به خط فارسی و نه عربی) در تهران و مسجد جمكران توزيع شد و در نشريه‌ی خورشيد نيز به چاپ رسيد و به تعداد زياد در محافل مذهبی تكثير و در سايت‌های اينترنتی نيز منتشرشد كه در آن اشاره شده اين دستخط امام زمان است و خادم مسجد آن را پيدا كرده است. خادم مسجد نوشته
در تاريخ 12 محرم 1404 هجری قمری صندوق موقوفه مسجد را كه نذورات و كمك‌های مردمی در آن جمع و صرف اطعام به نام حضرت اباالفضل عليه السلام و عاشورا و مناسبت‌های ديگر دينی می‌شود، باز كردم و مشاهده نمودم به همراه پول‌های درون صندوق نامه‌ای در آن انداخته شده كه روی آن دو عدد شكلات تقريبا بزرگ قرار دارد در حالی كه همه می‌دانيم اين شكلات‌ها هر قدر كوچك باشند ممكن نيست از روزنه باريك صندوق به درون آن وارد شده باشند». اين كه چرا امام زمان ناگزير شده‌اند وجود خود را با انداختن دو شكلات در صندوق مسجدی اثبات كنند مشخص نيست. اما مشخص‌تر اين است كه به مصداق هر چه دروغ بزرگ‌تر باورش آسان‌تر: «هر چه دروغ عوامانه ‌تر، عوام‌پذيرتر خواهد بود
نمونه‌ها
به پشت اتومبيل‌ها، روی شيشه تاكسی‌ها، كنار نمره عقب برخی اتومبيل‌های دولتی و حتی اتومبيل وزرا و معاونان و مشاوران دولتی بدقت نگاه كنيد. از اين نوع تابلوها كم نمی بينيد، كه همگی به نوع ترويج خرافات اند. حتی به بخش آگهی مطبوعات هم اگر مراجعه كنيد، كم با چنين مضمونی كه اين براحتی می‌توانيد روی شيشه تاكسی‌های شهرهای مختلف ببينيد روبرو نمی شويد
دعانويسی، گشايش كار، بخت‌گشايی، باطل السحر
خرافات مذهبی با ما چه می کند
از زمانیکه حکومت صدام در عراق سقوط کرده است ، فوج فوج ایرانیان مشتاق زیارت قبر حسین به این کشور روانه شده اند. طبق آماری که از صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش شده است  ،  چهار و نیم میلیون نفر از ایرانیان داخل عراق هستند. این آمار کسانی است که از طریق پاسپورت و به صورت قانونی وارد عراق می شوند.  اضافه بر این تعداد ، عده ای نیز از طریق غیر قانونی وارد عراق می شوند  زیرا افرادی با کسب فقط 35 هزار تومان به صورت غیر قانونی کسانی را که مشتاق زیارت قبر حسین هستند با گرفتن تعهدی به زیارت کربلا می برند.  بگذریم که تا کنون عده زیادی دچار خطرات زیادی از قبیل رفتن روی مین یا برخورد با راهزنان و یا حتی دزدیده شدن زنانشان شدند.  اما ای کاش مشکل به همینجا ختم می شد
  ایرانیانی که به عراق می روند از وضعیت بهداشتی اطراف حرم حضرت علی و حسین اظهار تأسف کرده و امید وار هستند که عراق به دست ایرانیان بیفتند تا اطراف حرم این دو امام را به صورت بهداشتی درآورند.  کسانی که از کربلا و نجف دیدن کرده اند از وضع بهداشت اطراف این دو حرم بسیار گله مند بودند  ظاهراً مثل اینکه آنقدر که ایرانیها به این امامان اهمیت می دهند خود عراقیها ارزشی برای این دو امام قائل نیستند. اطراف این دو حرم پر از دستفروش و میوه فروش با پشه فراوان و زباله است.  نمیدانم امیدواری شیعه های ایرانی از کجا ریشه گرفته که یکی از زائران که در گروه مقاومت مسجد .... کار می کند گفت: ان شاءالله عراق به زودی به دست خودمان می افتد و پس از اینکه عراق به دستمان افتاد خودمان به وضعیت بهداشتی اطراف این دو حرم سر و سامان می دهیم.
 وی در ادامه می گفت: این حرمها به جای قالی  گلیمهایی بسیار فرسوده داشته که با تکان خوردن کلی گرد و غبار از آنها بلند می شده است و چند ایرانی قالیهایی از ایران برده و در آنجا فرش کرده اند.  یکی دیگر از زائرانی که به کربلا رفته بود انگار که فقر را در گوشه گوشه کشور خودش نمی بیند گفت: من از فقر مردم عراق بسیار افسرده شدم و میزانی هنگفت برای کمک به فقرای عراقی اهدا کردم.
 چه تأسف انگیز است که ایرانیان به جای اینکه به فکر فقر در گوشه و کنارهای مملکت خود باشند ، به فکر این هستند که  اطراف حرمهای علی و حسین کیفیت خوبی ندارد.   چرا باید ایرانیان از تاریخ مملکت خود بی اطلاع باشند؟  چرا باید به فکر ترمیم قبر کسی باشند که با همکاری برادرش در جنگ طبرستان برادران ایرانی ما را کشتند و ایرانیان را شایسته به بردگی کشاندن می دانستند؟ چرا باید مردم ایران از علی بت بسازند همو که مشاور عمر در حمله به ایران بود. خرافات مذهبی با ما چه می کند؟ اگر علی مردی بود که از گرسنگی سنگ به شکم می بست و همه همتش در دستگیری از فقرا و بیچارگان بود چرا در کشور خودش نه به عنوان یک امام معصوم بلکه به عنوان یک خلیفه والا ارج نهاده نمی شود؟  یکی از کسانی که می خواست از این مذهبیون خرده بگیرد می گفت: حضرت علی به این فرشها و تزئین حرمش احتیاج ندارد. اگر اینطور بود در زمان زندگیش با فقر زندگی نمی کرد.
 آیا واقعاً علی با فقر زندگی می کرد؟ چرا مردم بر روی احادیثی که می شنوند تأمل نمی کنند؟ وقتی که در کتابهای احادیث خودشان نقل شده است که علی در  حال نماز انگشتری خود را به فقیری اهدا می کند؛ چرا مسلمانان با خود نمی اندیشند کسی که تزئینات دستش فقیری را نجات می دهد؛ چگونه به فکر شکم خود نبوده اما به فکر تزئین دستش بوده که به قول امام جعفر صادق نگین این انگشتر از یاقوت سرخ بود که قیمتش برابر با خراج یک سال شام بود.  چرا باید قاتل نیاکانمان را ارج بنهیم؟ چرا باید به جای  اینکه به فکر فقر در گوشه گوشه کشور خودمان باشیم ؛ قصه این را بخوریم که حرم حضرت علی فرش نداشته است؟ چقدر از سرمایه کشور ما هر ساله برای دیدن قبر این امامها و بت کده چهار گوشی که در عربستان قرار دارد هدر میرود؟  زدودن خرافات مذهبی نه تنها باعث می شود که راه تعقل و اندیشیدن بر روی ایرانیان خرافات زده باز شود،  بلکه باعث می شود سرمایه های هنگفتی که برای رفتن به حج و کربلا از کشور خارج می شود ، صرف آبادانی کشور خودمان شود
 امام زمان كاسبی پر رونق
كاروكاسبی هر كس در ايران رونق نداشته باشد، كاسبی امام زاده سازان و كاشفان زيارتگاه ها 27 سال است در ايران پر رونق است. امام زمان، گويا در يكی از جنگ های صدر اسلام وقتی فرار می‌كرده تا كشته نشود، غيب شده است. همه ماجرا از همينجا شروع شده. يعنی غيب شدن آدمی كه درحال جنگ و گريز بوده است. رد پای اين جنگ و گريز تا حوالی شهرری نشانه گذاری شده و بعدها يك چاهی را در جاده قم درست كردند و گفتند امام دراين چاپ رفته و غيب شده است. شايد هم آن بخش افتادن در اين چاه واقعيت باشد، اما بخش دوم آن كه غيب شدن باشد مسئله ای است كه نه علم تائيد می‌كند و نه عقل.  تمام افسانه هائی كه درباره ظهور مجدد امام درست شده از همينجا سرچشمه گرفته است. اين افسانه ها به جای خود، اما علاوه بر ظهور انواع مدعيان امام زمان در طول تاريخ ايران – بويژه از صفويه به بعد- انواع امام زاده ها را برای ترويج خرافات و سركيسه كردن مردم در جای جای ايران برپا كرده اند و گفته اند حضرتش و يا وابستگانش در اين مكان ها بوده اند، به خاك رفته اند و يا عبور كرده اند. از جمله همين عكسی كه می‌بينيد در مازندران خوش آب و هوا و جنگلی. اين ظهور، يكباره هم به ماجرا سيدعلی باب و  افندی رسيد و ماجرای فرقه بهائيان درست شد. با اينكه همه روحانيون از ظهور امام زمان خبر می‌دهند، هر بار كه كسی مدعی شده امام زمان است، سر به تنش باقی نگذاشته اند و طرفدارانش را قلع و قمع كرده اند. معلوم نيست امام زمان به چه شكل بايد ظهور كند تا روحانيون او را تائيد كنند. همه مقابله ای كه تاكنون با مدعيان امام زمان شده، نشان ميدهد كه خود روحانيون بيش از مردم عادی می‌دانند امام زمانی دركار نيست كه بخواهد ظهور كند و اگر ظهور هم بكند و خلاف خلافت آنها بخواهد حرفی بزند بايد برود اوين و خودش را آماده رفتن بالای دار كند. اين امام هميشه بايد غايب باشد تا به نام او كاسبی كنند و حكومت. ولايت فقيه نيز بخشی از همين ماجراست. غيبت امام و ولايت آقای خامنه ای
يا امام زمان
گاهگاهی مرز ميان خيال و واقعيت چنان مخدوش است و اين مرز ها چنان به هم نزديک اند که آدمی نميداند آنچه که می بيند يا آنچه که می شنود ؛ حقيقت است يا افسانه ؟ واقعيت است يا خيال ؟ حقيقت است يا تصور ذهنی
شما وقتی که خبرهای مربوط به ايران را دنبال می کنيد گاهی در ميمانيد که آنچه خوانده ايد يا آنچه در تلويزيون ديده ايد براستی واقعيت دارد يا اينکه ساخته و پرداخته مخالفان حکومت يا نظامی است که بر ميهن شما حکم ميراند
يکی از اين رويداد های شگفت انگيز اين است که چندی پيش هيئت دولت که به رياست آقای پرويز داوودی معاون اول رييس جمهور ايران تشکيل جلسه داده بود ميثاق نامه ای را با امام زمان تدوين و به امضای اعضای کابينه آقای احمدی نژاد رساند
در اين جلسه آقای داوودی به وزرا ميگويد : همانگونه که ميثاق نامه ای بين وزرا و آقای احمدی نژاد تدوين و به امضای طرفين رسيده است ؛ بايد وزيران کابينه ميثاق نامه ای با امام زمان نيز بنويسند و امضا کنند
اين پيشنهاد مورد موافقت آقايان وزيران قرار ميگيرد و در همان جلسه در باره مفاد آن بحث ميشود و در نهايت ميثاق نامه ای تدوين ميشود و اعضای هيئت دولت آنرا امضا ميکنند
اما از آنجا که هر ميثاق نامه ای دو طرف دارد و هر دو طرف بايد متن آنرا امضا کنند ؛ از طرف هيئت دولت ؛ آقای صفار هرندی وزير ارشاد اسلامی مامور ميشود که ميثاق نامه را به جمکران برده و در چاهی که زائران نامه ها و حاجات شان را در آن می اندازند بيندازد
حالا شما تصور بفرماييد مملکتی که آنهمه نيروی تحصيلکرده دارد . مملکتی که تحصيلکردگانش در همين امريکا در بالا ترين سطوح علمی و مديريتی و فنی خدمت ميکنند . مملکتی که از نظر نيروی انسانی تحصيلکرده سر آمد همه کشور های خاورميانه و آسيا و آفريقاست . مملکتی که آنهمه دانشگاه و مراکز علمی دارد ؛ وزير ارشادش کسی است که ميثاق نامه امام زمان را با خود به جمکران ميبرد و رييس جمهور و هيئت دولتش هم کسانی هستند که به چنين موهومات و مزخرفاتی باور دارند
امام زمان پشت ناودان شهرک قدس
شهرک قدس در حاشيه پايتخت 12 ميليونی ايران. ناودان سوراخ بوده و آب از پشتش به ديوار راه يافته، ناودان را برای تعمير از جا درآورده اند و زردآب پشت ناودان هويدا شده است. هو انداختند که سايه امام زمان روی ديوار افتاده و مردم دردمندی که غرق در مشکلات زيستی و معيشتی اند به اميد علاج آنها دست به دامن اين سايه شدند
تصاویر هجوم مردم شهریار برای دیدن شمایل حضرت امام زمان روی دیوار
مردم ابله بشتابید که غفلت موجب پشیمانی است
نمی دانم چه ارتباطی بین نم توالت و یا چاه جمکران و... از این قبیل مکانها و ائمه اطهار وجود دارد؟
ظاهرا ائمه اطهار علاقه عجیبی به مکانهائی مثل توالت و یا چاه دارند که همیشه در تلاش بودند تا از این مکانهای مقدس ظهور کنند
در گذشته خر از قبرس وارد میکردند ولی زیر سایه کثیف جمهوری اسلامی ناب محمدی حال صادر کننده هستیم
مرحوم دائی جان ناپلئون که میگفت
 چیزی که حدی نداره خریته، خریت
فقط امیدواریم که نم دیوار مربوط به نشت مستراح طبقه دوم نباشه  

و یک نمونه دیگر
تا ابله در جهان است مفلس ( کلاه بردار ) در نمی ماند
در کشوری که به امثال الله کرم و محسن رضائی و احمدی نژاد مدرک دکتری داده اند ، چندان عجیب نیست اگر با دعا و رمل و استرلاب و پرداخت سهم امام از سد کنکور گذشت

و نمونه دیگر و دیگر و دیگر
 لنگه کفش کهنه خود را تقدیم امام زمان کنید شاید فرجی باشد
این خاک بر سرها دنبال انرژی هسته ائی هم هستند
این توهین است به بدبخت انشتین
 توهین است به علم - توهین است به انسانیت و انسان بودن


خرافات و خرافه پرستان

********************

قطع درختان مقدس نما
شِگرد خرافه پردازان حاکم برای رونق بخشیدن به امام زاده ها
زیبائی  ای درخت
پروا مکن ز برق که بر جایی ای درخت
سر بر کش ای رمیده که همچون امید ما با مایی ای یگانه و تنهایی ای درخت درخت و گل و گیاه وطبیعت یعنی زندگی ، حیات انسان و هر جنبنده ای در روی این کُره خاکی  با صدها رشته ، بسته شده است به طبیعت  که اگر این رشته ها قطع گردد زندگی و حیات  بر روی زمین به پایان خواهد رسید ، احترام  و حفظ و حراست از منابع طبیعی ، از زمانهای دور مورد  توجه اقوام و ملل متمدن بوده است  و مردم ایران  به شهادت تاریخ  در هزاران سال پیش  در این زمینه پیشگام بوده اند . در بسیاری از آئین ها و ادیان زمینی و آسمانی  نیز بر حفاظت از طبیعت و جلوگیری از تخریب آن تأکید شده است  و در این زمینه نیز شاید هیچ دین و آئنی  به اندازه ی آئین های باستانی ایران بر لزوم احترام به طبیعت  و  نگهداری از منابع آن به پیروان خود سفارش نکرده باشند

۱۳۸۹ دی ۲۱, سه‌شنبه

آمریکا حکم نسرین ستوده را قویا محکوم کرد

آمریکا حکم نسرین ستوده را قویا محکوم کرد

نسرین ستوده
نسرین ستوده دو هفته پیش نیز به اتهام بی حجابی محاکمه و بدلیل اعتراض به روند دادگاه به پنج روز حبس تعزیری محکوم شد
آمریکا با ناعادلانه و سنگین توصیف کردن مجازات حبس و ممنوعیت فعالیت حرفه ای برای نسرین ستوده، وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر، خواهان آزادی فوری او شده است.
خانم ستوده یکشنبه (۱۹ دی) به اتهام اقدام علیه امنیت ملی، تبانی و تبلیغ علیه جمهوری اسلامی و عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر به ۱۱ سال حبس تعزیری، ۲۰ سال محرومیت از وکالت و ۲۰ سال ممنوعیت خروج از کشور محکوم شده است.
وزارت امور خارجه آمریکا دوشنبه (۲۰ دی) با صدور بیانیه ای اعلام کرد: "ایالات متحده حکم ناعادلانه و سنگین در ایران علیه فعال حقوق بشر و وکیل برجسته، نسرین ستوده، را قویا محکوم می کند و خواهان آزادی فوری اوست."
خانم ستوده که از ۱۳ شهریور ۱۳۸۹ در بازداشت بوده، وکالت تعدادی از پرونده های سیاسی و حقوق بشری از جمله وکالت شیرین عبادی، عیسی سحرخیز، کیوان صمیمی و محمد صدیق کبودوند را بر عهده داشته است.
فیلیپ کراولی، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا، در بیانیه اش نوشت: "ما از این که او (نسرین ستوده) همچنان در بازداشت است و حق وکالتش را از دست داده، سرخورده ایم."
نسرین ستوده از سوم مهر ماه در اعتصاب غذا بود. او پس از ۲۸ روز اعتصاب غذایش را برای مدتی شکست اما بار دیگر در اعتراض به شرایط زندان به مدت نه روز دست به اعتصاب خشک زد و تا روز برگزاری دادگاهش در تاریخ ۲۴ آبان، به رغم شکستن اعتصاب غذای خشک، کماکان در اعتصاب غذا بود.
پس از وخیم شدن حال خانم ستوده و انتقالش به بهداری زندان اوین، او اعتصاب خود را شکست.
رضا خندان، شوهر خانم ستوده، که خود نیز به دادگاه احضار شده، پیش از این به بی بی سی فارسی گفته بود که وکلای همسرش خواهان تجدید نظر در حکم دادگاه خواهند شد.
"اقدام سازمان یافته"
وزارت امور خارجه آمریکا دستگیری و محاکمه نسرین ستوده را بخشی از "اقدام سازمان یافته" جمهوری اسلامی برای "ساکت کردن مدافعان دموکراسی و حقوق بشر" در ایران توصیف کرد.
مقام های ایران هنوز به این بیانیه آمریکا واکنشی نشان نداده اند، اما آنها بارها موضع گیری های واشنگتن درباره مسائل حقوق بشر ایران را دارای انگیزه های سیاسی دانسته و رد کرده اند.
در بیانیه صادر شده از سوی فیلیپ کراولی همچنین از ایران خواسته شده که به قطعنامه اخیر مجمع عمومی سازمان ملل متحد علیه وضع حقوق بشر در این کشور توجه کند.
قطعنامه مذکور در اواخر دسامبر گذشته تصویب شد از ایران می خواهد که "به آزار و اذیت، ارعاب و سرکوب مخالفان سیاسی، مدافعان حقوق بشر، رهبران اتحادیه های کارگری، دانشجویان، دانشگاهیان، روزنامه نگاران، نمایندگان مطبوعاتی، وبلاگ نویسان، روحانیون، هنرمندان و وکلا پایان دهد."
این در حالیست که ایران تاکید دارد در پی انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ با "اغتشاشگران" برخورد قانونی داشته است.
همسر نسرین ستوده گفته بود او و وکلای همسرش انتظار چنین حکمی را نداشتند و "قطعا" به رای دادگاه اعتراض خواهد شد.
وی افزود خانم ستوده گفته بوده که بازجوها تاکید داشتند اجازه نمی دهند حکم زندان او کمتر از ده سال باشد.
آقای خندان خود نیز احضاریه ای دریافت کرده تا بعنوان متهم جهت ادای پاره ای توضیحات ظرف هفت روز به شعبه یک دادسرای مستقر در اوین مراجعه کند.

حاشیه ای حتی دردناک تر از متن

شب گذشته یک فروند هواپیمای بوئینگ 727 شرکت هواپیمایی ایران ایر در نزدیکی ارومیه سقوط کرد، پیش از پرواز در مورد شرایط جوی به خلبان اعلام می شـــود که وضعـیـت هوا Heavy Snow است ، در این شرایط خلبان می تواند پرواز را کنسل کند، اما از آنجایی که شرکت ایران ایر ( به دلایلی که نمی دانم ) به ندرت پرواز کنسل می کند این هواپیما با 105 سرنشین از فرودگاه مهرآباد Take Off می کند، در نزدیکی ارومیه خلبان از برج مراقبت درخواست اجازه ی فرود می کند و با کم کردن ارتفاع سعی در فرود آمدن داشته است، اما زمانی که خلبان شرایط جوی را نامناسب می بیند اعلام Miss Approach می کند( به این مفهوم که امکان دیدن باند وجود ندارد )،معمولاً  زمانی که خلبان نمی تواند باند را ببیند مجدد اوج می گیرد و در اکثر مواقع به فرودگاه مبدا باز می گردد، اما لحظاتی پس از آنکه خلبان Miss Approach کرده است، اعلام Emergency Landing  یا همان فرود اضطراری می کند، که در همین لحظه هواپیما از صفحه ی رادار برج مراقبت محو می شود و پس از 15 دقیقه برج مراقبت متوجه سقوط این هواپیما می شود، تا این لحظه آمار ضد و نقیضی در مورد تلفات این پرواز ارائه شده است، اما خبر ها حکایت از زنده ماندن دو تن از اعضای کادر پرواز دارند ، یک مهماندار خانم و یکی از اعضای ACM یا همان امنیت پرواز، و نیز تنی چند از مسافران.
( پس از نگارش : طبق اخبار رسیده از ارومیه، سرکار خانم زهرا آهویی مهمانداری که گفته می شد از این حادثه جان سالم به در برده است صبح روز سه شنبه در اتاق عمل دار فانی را وداع گفت و محسن عسگرزاده از پرسنل امنیت پرواز نیز دچار قطع نخاع شده است )

اعضای کادر پروازی سانحه ی ارومیه
خلبان فریدون دادرس و اعضای کادر پروازی
نکات جالب توجهی نیز در حاشیه ی این حادثه وجود دارد ، به عنوان نمونه،  سليمان جعفرزاده، نماينده مردم ماکو، چالدران، شوط و پلدشت در مجلس، صد و پنجمين مسافر پرواز اروميه بود كه از پرواز انصراف داده بود. وی پيش از اين نیز قرار بود با شهيد كاظمي در همان پروازي كه منجر به شهادت جمعي آنها گشت، همسفر باشد كه در لحظات آخر از پرواز انصراف داد . . .
تصویر بلیط پرواز سليمان جعفرزاده، نماينده مردم ماکو، چالدران، شوط و پلدشت
تصویر بلیط پرواز سليمان جعفرزاده، نماينده مردم ماکو، چالدران، شوط و پلدشت
اما سوالی که دیشب نیز در بخش Dispatching ایران ایر مطرح بوده ، این است که چرا علیرغم شرایط بد جوی که به خلبان اعلام شده بود باز هم خلبان پرواز را کنسل نکرده است ؟!
گذشته از ایرادات اپراتوری که می تواند باعث وقوع این حادثه شده باشد، نکته ی جالب توجه این است که اتحادیه ی اروپا 6 ماه قبل، پرواز هواپیماهای ایرباس 320، بوئینگ 727 و بوئینگ 747 که مجموعا دو سوم ناوگان هوایی ایران ایر را تشکیل میدهند به دلیل ملاحظات مرتبط با ایمنی بر فراز اروپا ممنوع اعلام کرده بود.
بوئینگ 727 ی که شب گذشته در نزدیکی ارومیه سقوط کرد در سال 1974 تولید شده بود و قیمتی نزدیک به 450 میلیون تومان ( اندکی بیشتر از قیمت یک اتوبوس  بین شهری ! ) داشت، این در حالی است که در حال حاضر هواپیماهایی نظیر بوئینگ 767 که در خطوط هوایی بسیاری از شرکت ها در حال پرواز هستند قیمتی چند ده میلیاردی دارند !
ولی از تمام این مسائل که بگذریم، نحوه ی مواجهه ی افراد مرتبط با این خبر ، از اصل این حادثه نیز دردناک تر است، عدم اعلام خبر تا ساعت ها در شرایطی که بسیاری از شبکه های خبری خارجی با قطع برنامه ی معمول خود در قالب Breaking NEWS به پوشش خبری این سانحه پرداخته بودند ( اینجا )، گزارش خبرنگار شبکه ی خبر که اعلام کرد ” همکاران ما با وجود بارش برف تصاویر بسیار خوب و جالبی گرفتند” ، خوانده شدن خبر توسط مجری خندان لب در ساعت 7 صبح روز بعد ، برخورد وزیر راه و ترابری با این حادثه که علیرغم کشته شدن بیش از 70 نفر از هموطنانمان اعلام می کند که خوشبختانه تلفات کم است !! ( اینجا ) و حتی بعد از آن انداختن تقصیر به گردن مسافران که به گفته ی ایشان ” مردم فشار مي‌آورند كه پرواز انجام شود ” !! ( اینجا ) و دست آخر هم اطلاعیه ی شرکت فرودگاههای کشور که اعلام کرده است سقوط بوئینگ مشیت الهی بوده است ! ( اینجا )
.
…………………..
پ. ن : دیشب  که این عکس  AFP رو دیدم چشمام ناخودآگاه خیس شد و تا همین لحظه که مشغول نگارش این گزارش هستم حالم عجیب خرابه، یعنی مجلس حتی یک سوال هم از این آقای وزیر راه و دولت کریمه نداره ؟!

بستگان کشته شدگان سقوط هواپیما در نزدیکی ارومیه/عکس از AFP
برگرفته از وبلاگ اقاي سبحان محمديان

۱۳۸۹ دی ۱۵, چهارشنبه

اعدام را متوقف کنيد

عصر امروز براي من خيلي دلگيره مثل عصر اونروزي که شهلا جاهد اعدام شد  کجا داريم زندگي ميکنيم؟هرروز بايدخبرهاي ترسناک بشنويم يک روز اعدام يک روز کهريزک و....يعقوب قاتل معروف ماجراي ميدون کاج صبح امروز اعدام شد اونهم وسط شهر جلو چشم مردم اخه رواج خشونت تا کجا؟کي ما ميخواهيم بفهميم که اين گونه اعمال تنها روح خششونت ورزي رو ترويج ميکنند يه نگاه به ممالکي که حکم اعدام ندارن بياندازيد هلند بلژيک سويدو...حالا امنيت اونجاهارو با ممالکي که حکم اعدام دارن مقايسه کنيد مثل کشورخودمون و پاکستان و.....باور کنيد اعدام چيزي رو حل نميکنه قصاص يه حکم قرون وسطايي به حساب مياد ما الان در سال 2011 زندگي ميکنيم مجازاتهايي همچون سنگسار واعدام وشلاق حتي در دوران باستان هم قابل قبول نيست چه برسه به الان بياييد با احترام به کرامت انساني دست از اين اعمال بکشيم که جز ويزاني هيچ منفعتي براي جامعه نخواهند داشت بياييد باورکنيم که اعدام خود نوعي قتل وحنايت است لطفا اعدام را متوقف کنيد








۱۳۸۹ دی ۱۳, دوشنبه

جشن ولنتاين در ايران ممنوع شد

دهانت راميبويند مبادا گفته باشي دوستت دارم

اخه اينم شد کار؟من نميدونم يعني عشق وزيبايي و دوست داشتن اينقدر تو مرام بعضيا نکوهيدست که يک همچين قوانين عجيبي رو وضع ميکنند؟پاسداشت مقام عشق در تمام دنيا کاريست زيبا اونوقت تو کشور ما خلافه خلاصه مملکتي داريم...
                            all of the world


                                   but in iran

یکی از مشایخ دراویش گنابادی دستگیر شد

یکی از مشایخ دراویش گنابادی دستگیر شد

مرتضی محجوبی
گزارش شده آقای محجوبی در هنگام دستگیری مورد ضرب و شتم قرار گرفته است
ماموران امنیتی ایران نیمه شب یکشنبه با هجوم به منزلی در فولادشهر اصفهان مرتضی محجوبی یکی از مشایخ طریقت نعمت اللهی گناباد و چهار درویش دیگر را دستگیر کردند.
احمد مومن که خود یکی از دراویش نعمت اللهی است و از مقابل زندان مرکزی اصفهان با بی بی سی فارسی گفتگو می کرد گفت آقای محجوبی یکشنبه شب پس از برگزاری مراسمی مذهبی در فولادشهر برای استراحت به منزلی می رود، اما مدتی بعد با یورش ماموران امنیتی مواجه می شود.
آقای مومن گفت که ساعت ۱۱ و ۵۰ دقیقه شب تلفنی از این حمله مطلع می شود و هنگامیکه با عده ای دیگر به مقابل منزل می رسند می بینند که آقای محجوبی و چند نفر دیگر با "دو پژوی شخصی و دو (بنز) الگانس نیروی انتظامی" به محل نامعلومی برده می شوند.
سایت مجذوبان نور، پایگاه خبری رسمی دراویش گنابادی نیز این خبر را منتشر کرده و نوشته چهار درویش دیگر نیز همراه با مرتضی محجوبی دستگیر شده اند که اسامی آنها عبارت است از: حمید باقری، فرشید محجوبی، مهدی پور صدام و وحید عباس زاده.
این سایت افزوده مامورین لباس شخصی و انتظامی هنگام این هجوم از گاز فلفل استفاده کرده و ساکنان خانه را مجروح کردند.
آقای مومن به بی بی سی گفت که در ابتدا گفته شد آقای محجوبی و سایرین به پاسگاه نیروهای انتظامی فولادشهر برده شدند، اما هنگامیکه دراویش به پاسگاه رفتند به آنها گفته شد که این افراد به زندان دستگرد اصفهان منتقل شده اند.
آقای مومن که از مقابل زندان صحبت می کرد افزود هم اکنون ۲۰۰ تا ۳۰۰ نفر در بیرون از زندان برای آزادی او تجمع کرده اند و دراویش از شهرهای دیگر نیز در راه هستند.
او گفت که آقای محجوبی هنگام دستگیری مورد ضرب و شتم مامورین قرار گرفته و حتی دیده شده که به او سیلی زده اند.
مخروبه حسینیه دراویش گنابادی در اصفهان
برخوردهای سال های اخیر با پیروان سلسله دراویش نعمت الهی گنابادی که به تخریب حسینیه های دراویش در شهرهای بروجرد و اصفهان انجامید از بهمن ماه سال ۱۳۸۴ و با تخریب حسینیه دراویش در قم آغاز شد
وی افزود که خود نیز شاهد بوده که آخرین همراه آقای محجوبی با صورتی خونین سوار ماشین نیروی انتظامی شده است.
سایت رسمی دراویش گنابادی چندی پیش طی نامه ای سرگشاده به آیت الله خامنه ای نسبت به سرکوب این سلسله توسط نیروهای امنیتی حکومت شکایت کرد.
در این نامه نوشته شده بود: "پیروان این طریقت عرفانی در جمهوری اسلامی، شاهد ظلم و ستم های زیادی بوده اند و قابل قبول نیست که رهبران حکومت از این اتفاقات بی خبر باشند، چرا که هماهنگی مراکز مختلف، این ذهنیت را ایجاد می کند که فرماندهی واحدی عملیات سرکوب دراویش را انجام داده است. در ادامه هر واقعه، ما شاهد آن بوده ایم که مهاجمان، دراویش را به میز محاکمه کشیده و به زندان و تبعید محکوم کرده اند و مسببین و آمرین حوادث مورد تشویق قرار گرفته اند."
طی ماه های اخیر مجلس‌داران دراویش شهرهای مختلفی نظیر بهبهان، بندر گناوه، بندرلنگه، قائم‌شهر، ساری، مسجدسلیمان، کوار، اهواز، شهرکرد، گلپایگان، کاشان، بیدخت گناباد به ادارات وزارت اطلاعات احضار و تهدید شده اند.

سابقه

سابقه سلسله دراویش نعمت اللهی گنابادی به شاه نعمت الله ولی، عارف قرن نهم هجری باز می گردد.
اعتقادات شاخه گنابادی نسبت به شاخه های دیگر نعمت اللهی به اهل شریعت نزدیک تر است و پیروان این شاخه مکان های تجمع خود را به جای خانقاه، "حسینیه" می نامند.
رهبر یا "قطب" فعلی دراویش گنابادی نورعلی تابنده، معروف به مجذوبعلی شاه است که در زمان دولت موقت مهدی بازرگان مدتی معاونت وزارت خانه های ارشاد و دادگستری را به عهده داشت.
برخوردهای سال های اخیر با پیروان سلسله دراویش نعمت الهی گنابادی که به تخریب حسینیه های دراویش در شهرهای بروجرد و اصفهان انجامید از بهمن ماه سال ۱۳۸۴ و با تخریب حسینیه دراویش در قم آغاز شد.
آیت الله حسینعلی منتظری، مرجع تقلید متوفی و بلند پایه ترین روحانی منتقد حکومت ایران در آن زمان، گفته بود که تخریب حسینیه دراویش و اعمال فشار بر آنها توجیه شرعی ندارد.
علاوه بر آقای منتظری، چهره های سیاسی جناح اصلاح طلب همچون مهدی کروبی و سازمان ها و نهادهای مدافع حقوق بشر نیز به این فشارها اعتراض کردند.
گروهی از روحانیان سنتی شیعه و مسئولان نهادهای مذهبی در ایران در سال های اخیر از گرایش روزافزون جوانان به بعضی اعتقادات عرفانی و صوفی گرایانه اظهار نگرانی کرده و این اعتقادات را گمراه کننده دانسته اند و به نظر می رسد که برخورد با دراویش گنابادی هم ناشی از همین نگرانی باشد.

۱۳۸۹ دی ۱۲, یکشنبه

شرح جنايت کهريزک



متن کامل کیفرخواست متهمان کهریزک با امضای معاون دادستان نظامی تهران عباس پارساپور به شماره ۴٧٠٣/٨٨ مورخ ٢۵ آذر ۱٣٨٨در ٢٧ صفحه اخیرا در اختیار جرس قرار گرفته است. در این کیفرخواست نام ۱٢ نفر به عنوان متهم به چشم می خورد؛۱۱ نظامی و یک غیرنظامی از اراذل و اوباش همکار نیروی انتظامی! بالاترین متهم پرونده فرمانده نیروی انتظامی تهران بزرگ است و اگر چه نام چند نفر از مقامات عالی رتبه قضائی در کیفرخواست ذکر شده، اما ظاهرا این آمرین به عنوان متهم به رسمیت شناخته نشده اند. این کیفرخواست تنها عاملین و مجریان را دربرمی گیرد و به لحاظ سازمانی مجاز به پرداختن به آمرین نبوده است. نکته مهم دیگر اینکه این کیفرخواست تنها بر اساس شکایت شکنجه شدگان شکل گرفته است و از شکایت دادستان کل کشور و مدعی العموم در آن خبری نیست. معنای غیبت معنی دار مدعی العموم در این کیفرخواست این است که نظام از این متهمین شکایتی ندارد، چرا که عاملین انجام وظیفه کرده اند نه خودسری و تجری. در این زمینه اسناد دیگری نیز در اختیار جرس قرار گرفته است که بتدریج منتشر خواهد شد. جرس از کلیه حقوقدانان و وکلا دعوت به تحلیل حقوق اسناد کهریزک می کند. کهریزک آینه قضاوت و عدالت جمهوری اسلامی است.

"در هنگام پذیرش در بازداشتگاه کهریزک، تمام متهمان باید در انظار سایرین عریان شده و بعضا به صورت طولانی به همان صورت نگاه داشته می شدند...لباسهای زیر آنان اخذ و دور ریخته می شد و لباس های رویشان را به صورت وارونه به تن آنان می پوشاندند... اوباش و اراذل مستقر در بازداشتگاه نیز، به صورت نیمه عریان و عریان، در میان بازداشت شدگان حوادث بعد از انتخابات تردد می کردند و به آزار آنان می پرداختند... با دستور مقامات مافوق، یکی از بازداشت شدگان توسط ماموران به مدت ده ساعت بدون آب و غذا در گودالی تا کمر مدفون گردیده و مورد آزار قرار گرفته بود... با وجود فصل تابستان و گرمای طاقت فرسا، بازداشت شدگان حوادث بعد از انتخابات را به ۴ دسته تقسیم کرده و در قفس های مخصوصِ نگهداری اوباش و اراذل می انداختند... طبق اسناد موجود، فضای کافی حتی برای نشستن وجود نداشت و بیشتر این بازداشت شدگان، به طور ایستاده شب را به روز می رساندند... برای تمام افراد، تنها دو دستشویی موجود بود که یکی از آنها خراب و دیگری فاقد درب بود و بازداشتی ها به صورت پابرهنه در تمام محیط از جمله دستشویی تردد می کردند... تمامی بازداشتی ها دچار بیماریهای عفونی چشم شدند... ضرب و شتم مداوم با باتوم ، مشت و لگد، لوله، و برخوردهای فیزیکی خشن در گرمای شدید تابستان، سبب آن شده بود که بسیاری از بازداشتی های حوادث اخیر، دچار ضعف و غش و از هوش رفتگی شوند..."

 


با گذشت بیش از ۱۶ ماه از تعطیلی بازداشتگاه «کهـــریزک» و سپری شدن چندین ماه از ارائه گزارش کمیتۀ ویژۀ مجلس پیرامون حوادث و رخدادهای آن بازداشتگاه - که منجر به جانباختن تعدادی از بازداشت شدگان اعتراضات بعد از انتخابات شده بود- اینک دادنامه و کیفرخواست متهمان رده های مختلفِ این پروندۀ ملی، توسط منابع خبری در اختیار رسانه ها قرار گرفت.

چندی پیش معاون حقوقی و قضایی سازمان قضایی نیروهای مسلح، درباره آخرین وضعیت پرونده حادثه بازداشتگاه كهریزک گفته بود: از دیدگاه ما رسیدگی به پرونده كهریزک به اتمام رسیده و این پرونده طبق روال سایر پرونده‌ها، در حال ارسال به دیوان عالی كشور برای تجدیدنظر است.

گفتنی است در جریان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸، تعداد زیادی از بازداشت شدگان اعتراضات ۱۸ تیر ماه، به دستور مقامات امنیتی و قضایی وقت- چون قاضی سعید مرتضوی، دادستان وقت تهران- به بازداشتگاه مخوف کهریزک (واقع در جنوب تهران) منتقل شدند که در آنجا مورد ضرب و جرح و شکنجه قرار گرفته و گروهی از آنان بر اثر شدت شکنجه ها جان باختند. مقامات ذیربط، بویژه دادستان وقت تهران، "مننژیت و بیماری" را عامل فوت آنان اعلام کردند، که این نظر قویا توسط پزشکی قانونی کشور رد شد.

سازمان قضایی نیروهای مسلح نیز، ۹ تیر (۳۰ ژوئن) امسال، دو تن از ماموران نیروی انتظامی را مسئول قتل سه بازداشتی (امیر جوادی فر، محسن روح الامینی و محمد کامرانی) شناخت و آنها را علاوه بر "قصاص نفس"، به تحمل حبس، انفصال موقت از خدمت، پرداخت جزای نقدی، تحمل شلاق تعزیری و پرداخت دیه هم محکوم نمود. همزمان ۹ مامور انتظامی و متهم دیگر پرونده نیز، به تحمل مجازات هایی چون تحمل حبس، پرداخت دیه و جزای نقدی، انفصال موقت از خدمت و تحمل شلاق محکوم شدند. اما بلافاصله بعد از اعلام این خبر، عضو کمیته ویژه مجلس در پیگیری حوادث بعد از انتخابات اعلام اسامی متهمان و محکومان پرونده کهریزک را در مقطع فعلی خلاف قانون دانست.

در همین راستا، روز یکشنبه ٢٨ آذرماه ٨٩، پس از ماهها فراز و نشیب، منابع خبریِ توانستند دادنامه و کیفرخواست ٢٧ صفحه ای برخی از متهمان این پروندۀ ملی را در اختیار رسانه ها قرار دهند.

به گزارش جرس، طی دادنامه و کیفرخواستی تنظیمی در سازمان قضایی نیروهای مسلح که تاریخ آن ٢۵ آذرماه ٨٨   ذکر شده، ضمن شرح سابقه و وضعیت غیر انسانی و اسفناک بازداشتگاه کهریزک، به گوشه هایی از عملکرد و اقدامات ۱٢ متهم پرونده - که ۱۱ تن از آنان مامور نیروی انتظامی می باشند- بر اساس اعترافات متهمین اشاره شده و خاطرنشان گردیده که خشونت، ایراد ضرب و جرح و آزار متهمان، "رویه ای جاری" در آن بازداشتگاه بوده است.

در این کیفرخواست که متهمین "بر اساس اقاریر و اعترافات"، به "قتل" و "مشارکت در قتل" از طریق ایراد ضرب و جرح، شکنجه و آزار بازداشت شدگان، محروم نمودن زندانیان از حقوق اولیه، ارائه گزارش خلاف واقع و تهدید شاکیان پرونده متهم شده اند، موقعیت سازمانی و اتهاماتِ سرتیپ عزیزالله رجب زاده، سرهنگ فرج کمیجانی، استوار محمد خمیس آبادی، استوار ابراهیم محمدیان، سرهنگ روانبخش فلاح، سرهنگ محمد عامریان، ستوان سوم سید کاظم گنج بخش، استوار اکبر رهسپار، استوار دوم حمید زندی، استوار دوم مجید وروایی و گروهبان دوم مهدی حسینی فر شرح داده شده است.
علاوه بر این افراد، لباس شخصی محمدرضا کرمی، که از اوباش و اراذل باسابقه بوده و توسط مسئولین بازداشتگاه بعنوان «مسئولِ بند» منصوب شده و در آزار و قتل بازداشتی ها نقش جدی داشته نیز، مورد اشاره قرار گرفته است.

در بند چهارم کیفرخواست، در شرح جزئیات فوتِ جانباختگان، ضمن تایید کامل ضرب و جرح های وارده، به نقل از کارشناسان پزشکی قانونی آورده است "مرحوم محسن روح الامینی ٢۵ ساله، به دنبال استرس های فیزیکی و روحی شامل ضربات متعدد جسمانی و شرایط بد نگهداری، دچار یک واکنش التهابی سیستماتیک و نارسایی در ارگان های حیاتی شده و فوت می نماید... مرحوم امیرجوادی فر ٢۵ ساله، طبق نظر گروه کارشناسان پزشکی قانونی، بر اثر ضربات ناشی از اصابت جسم سخت و مجموع صدمات وارده در راه انتقال از کهریزک به اوین فوت می کند... مرحوم محمد کامرانی ۱٨ ساله، بر اثر شدت ضربات ناشی از جسم سخت، دچار آسیب در نسوج و همچنین نارسایی کلیوی شده و بعد از انتقال به بیمارستان، فوت می کند..."

در بخش دیگری از این کیفرخواست همچنین به رامین پوراندرجانی، پزشک بازداشتگاه کهریزک که بعد از چندی به صورت مشکوک فوت می کند، نیز اشاره شده، که براساس اعترافات متهمین، وی و پزشک مافوقش، از امضای گزارش خلاف و اعلام مرگ متهمین به دلیل بیماری مننژیت امتناع می کنند تا درنهایت گزارش خلاف با امضایِ خودِ متهمین امضا شده و به مقامات قضایی ارسال گردید.
نکته حائز اهمیت دیگر در این قسمت از کیفرخواست، آمریت و نقش سعید مرتضوی، دادستان وقت تهران می باشد که آمده است "بعد از امتناع دکتر پوراندرجانی و مافوقش (دکتر فرهمندپور) از امضای گزارش خلاف در مورد علت مرگِ بازداشتی ها، نامه ای توسط سعید مرتضوی تنظیم، دیکته و به ماموران داده می شود، که مرتضوی گفته بود بدلیل مصلحت، باید چنین گزارشی را به مراجع قضایی ارائه دهند و فرمانده نیروی انتظامی تهران بزرگ نیز، دستور همکاری در این زمینه صادر می کند..."

ماموران ذیربط در گزارش خلاف واقع خود آورده بودند "بر اساس اعلام بیمارستان مهر، شهدای تجریش و لقمان، هر سه متهم بر اثر بیماری مننژیت فوت نموده و هیچگونه ضرب و شتمی در خصوص آنها در بازداشتگاه صورت نگرفته است..."

همچنین موضوع آمریت و نقش «حداد»، معاون امنیت دادستانی تهران، در دستور به اعزام بازداشت شدگانِ روز ۱٨ تیر به کهریزک، مورد اشاره قرار گرفته است.

از نکات قابل توجه دیگر اینکه، برخلاف آنچه قبلا اعلام شده بود که دهها تن از بازداشت شدگانِ اعتراضاتِ ۱٨ تیر ٨٨ به کهریزک اعزام شده اند، مشخص گردید، گروه زیادی از معترضینِ حوادث بعد از انتخابات (قبل از ۱٨ تیر) به آن محل اعزام و بر اساس موارد مندرج، در بند اوباش و اراذل مورد آزار و اذیت و شکنجه های خاص قرار می گرفتند، که آزار جراحت و صدمات وارده به بازداشت شدگان حوادث بعد از انتخابات که در کهریزک نگهداری می شدند، تا ماهها پس از آزادی و تشکیلِ این پرونده، بر روی بدن آنها باقی مانده بود.

در این  کیفرخواست گوشه ای از موارد قابل تامل در مورد نحوۀ شکنجه ها و نقش متهمان و آمران نیز مورد اشاره قرار گرفته است.
جرس توجه خوانندگان را به متن کامل این کیفرخواست که برای نخستین بار منتشر می شود جلب می کند::



 
 

 گفتنی است چندی پیش در جریان رسیدگی به این پرونده، شواهد و مستنداتی، نقش بارز و آمریتِ سعید مرتضوی، دادستان سابق تهران، و چند مقام ارشد قضایی دیگر، در فجایع کهریزک را مشخص کرده و سبب تعلیق مرتضوی، حداد، معاونت امنیت داستانی تهران و حیدری فر، دادیار داسرای ویژۀ امنیت شده بود، که بدلیل حمایت برخی نهادهای فراقانونی و همچنین رئیس دولت، دستگاه قضایی "تا کنون" توان برخورد جدی با دانه درشت های پرونده کهریزک را نداشته است.

ماه گذشته دبیر کمیسیون اصل نود مجلس، بابیان اینکه "سعید مرتضوی به دادگاه رفته و پرونده اش در دادسرای کارکنان دولت مفتوح است و از تمام مسئولیت های قضایی نیز معلق می باشد"، خاطرنشان کرده بود "سال ٨۵ آیت الله هاشمی شاهرودی (رئیس وقت دستگاه قضایی) دستور تعطیلی کهریزک را صادر کرده بود، اما مرتضوی اجازه این کار را نمی داد."

مرتضوی هم اکنون از سوی محمود احمدی نژاد، به ریاست ستاد مبارزه با قاچاق ارز و کالا منصوب شده و در حاشیه امنیت قرار دارد.

تنظیم: حمیدرضا تکاپو