ختنه زنان (به عربي: ختان المرأة) عملي است كه طي آن بخشي از آلت تناسلي زنانه به خصوص كليتوريس و لبهاي آن بريده ميشود. اين عمل كه ميل جنسي در زنان را تا حد بسيار بالايي نابود ميكند، سابقا در ميان اعراب بسيار متداول بوده است، اما امروزه نيز توسط گروههايي از اعراب، بخصوص در شمال آفريقا مرسوم است. اين عمل موافقان و مخالفين خود را دارد. جوامع غربي صريحاً موضع خود را در اين باره اعلام كردهاند و اين عمل را غيرانساني و قرون وسطايي ميدانند. اما گروهي از اعراب مسلمان اين كار را سنت پيغمبر اسلام ميدانند و از آن دفاع ميكنند
ختنه زنان يك جنايت انساني است !
ناقصسازي جنسي زنان (ختنه زنان) عملي است كه طي آن بخشي از آلت تناسلي زنانه به خصوص كليتوريس و لبهاي آن بريده ميشود. اين عمل كه ميل جنسي در زنان را تا حد بسيار بالايي نابود ميكند، سابقا در ميان اعراب بسيار متداول بوده است، اما امروزه نيز توسط گروههايي از اعراب، بخصوص در شمال آفريقا مرسوم است. ناقصسازي جنسي زنان نزد گروههاي دفاع از حقوق بشر و حقوق زنان يكي از مصاديق خشونت عليه زنان تلقي ميشود.
به گفته بنياد جمعيت سازمان ملل اين عمل حقوق اساسي زنان و دختران را نقض ميكند و به سلامتي آنان صدمات جدي وارد ميآورد. ۶ فوريه روز بينالمللي عليه ناقصسازي جنسي زنان نامگذاري شده است.
بر اساس آمار، در موارد متعددي اين عمل كه با دردي جانكاه همراه است، منجر به خونريزي، عفونت، ناباروري و حتي مرگ ميشود.
اين عمل موافقان و مخالفين خود را دارد. جوامع غربي صريحاً موضع خود را در اين باره اعلام كردهاند و اين عمل را غيرانساني و قرون وسطايي ميدانند. اما گروهي از اعراب مسلمان اين كار را سنت پيغمبر اسلام ميدانند و از آن دفاع ميكنند.
به گفته مدير بنياد جمعيت سازمان ملل، تورايا احمد عبيد، اين بنياد خواستار تعهد جديتر دولتها براي سرمايهگذاري و اجراي برنامههايي جهت پيشگيري از اين عمل است و تأييد ميكند كه بين ۱۲۰ تا ۱۴۰ ميليون زن در سراسر جهان، ناقصسازي جنسي شدهاند و سه ميليون دختر هر ساله در معرض خطر آن قرار دارند.
ناقصسازي جنسي زنان در ايران
گزارشهايي از انجام اين عمل در جنوب و غرب ايران وجود دارد.
در جنوب ايران، نوزادان دختر در بندر كنگ در هرمزگان بعد از ۴۰ روزگي و برخي از دختران اين شهر در سنين ۴ يا ۵ سالگي ختنه ميشوند. اين كار به خاطر ويژگيهاي فرهنگي و سنتي اين شهر كاملاً موجه و منطقي جلوه داده ميشود و زناني كه جرأت كنند از اين كار انتقاد كنند سنت شكن و سركش خوانده ميشوند. عمل ختنه در بندر كنگ «تيغ سنت و فرهنگ» خوانده ميشود و با روشهاي كاملاً غيربهداشتي توسط قابلههاي محلي انجام ميشود. گزارش شدهاست كه در بندر جاسك نيز اين عمل انجام ميشود.
گفته ميشود اين سنت توسط مردان هرمزگان و از طريق سفر آنان به كشورهاي ديگر همچون هند (كلكته) و سومالي وارد فرهنگ و سنتهاي آنها شدهاست
ناقصسازي جنسي زنان در مصر
در كشور مصر با وجود اينكه دولت ختنه زنان را از سال ۱۹۹۷ غيرقانوني اعلام كرده است همچنان در نقاط مختلف اين كار انجام ميشود و قربانياني نيز بر جاي ميگذارد. طبق گزارش يونيسف در سال ۲۰۰۳، اين عمل بر روي ۹۷ درصد زنان متأهل مصري انجام گرفته است.
خاطرات گل صحرا
كتاب «گل صحرا» خاطرات واريس ديري زن آفريقايي است كه در كودكي ختنه شده است. ديري يك مدل بينالمللي معروف و در عين حال سخنگوي حقوق زنان در آفريقاست.
او كه در ۱۲ سالگي از زندگي كوچنشيني در صحرا فرار كرده است، در اين كتاب گزارش ميدهد كه اين عمل وحشيانه معمولاً در شرايط كاملاً ابتدايي به وسيله قابله يا زني دهاتي انجام شده و از هيچ داروي بيهوشي براي اين كار استفاده نميشود
راههاي درماني
هرچند درماني براي آسيب ديدگان نيست، اخيرا روشهاي جراحي پلاستيك براي مقداري بازسازي آسيبديدگيها و بازگرداندن حساسيت جنسي به كار ميرود. از آنجا كه فقط چند سانتيمتر از كليتوريس بيرون از بدن و در معرض بريده شدن است، ميتوان از بخش داخلي كليتوريس استفاده كرد و تا حدي زنان ختنه شده را درمان نمود. هرچند كه حساسيت جنسي اين بخش دروني كليتوريس به اندازه بخش خارجي نيست. خود اين درمان در صورتي كه به دست افراد ناوارد انجام شود ميتواند خطرناك هم باشد.تاريخچه
در دينهاي ابراهيمي
در منابع اسلامي انجام ختنهٔ زنان براي نخستين بار به ساره زن ابراهيم نسبت داده شدهاست. تفصيل ماجرا از اين قرار است كه ساره به هاجر رشك ميبرد و ميخواست كه يكي اندامش را ببرد. از خداي ترسيد و سر انجام لختي از فرج او را بريد تا هاجر را كمتر آرزوي مردان آيد. از جمله توجيهاتي كه براي ختنهٔ زنان آورده شدهاست اين است كه زن را شهوت ده برابر آنِ مرد بود. در تاريخ بلعمي حديثي (به قول بلعمي مشهور) از محمد نقل شدهاست. با اين مضمون كه پيغمبر به زني در مدينه كه امعطيهاش ميخواندند و زنان را ختنه ميكرد گفت كه امعطيه هنگامي كه زني را ختنه ميكني از اندام وي بسيار مبر تا روي او روشنتر باشد و نزد شوي دوستتر باشد. در سنن اسلامي آمدهاست كه پس از بريده شدن فرج هاجر به دست ساره ختنه بر ساره هم واجب شد.
علل و چگونگي پيدايش و تداوم ختنه زنان
در ارتباط با اين عمل مجراي تناسلي دختران دوخته ميشود و تنها يك بخش كوچك از آن باز ميماند براي خروج خون در هنگام قائدگي و ادرار ضمن آنكه قسمت بيروني آلت تناسلي زن( چوچوله) نيز بريده ميشود.در ارتباط با چگونگي پيدايش و تداوم اين پديده ناهنجار و علل بريدن وحشيانه يك عضو از بدن دختران دلائلي چند وجهي موجود است. از سنت ها گرفته تا روح خبيث كه از قديم گفته شده است در اين بخش از بدن دختران و زنان وجود دارد!
ريشه هاي مذهبي
بريدن اين عضو بدن و ختنه زنان عليرغم اينكه صراحتا در قران گفته نشده اما در احاديث و نقل قولها اذعان شده است. به همين علت كه از احاديث برآمده است در كشورهائي مانند ايران، عربستان سعودي، تركيه مراكش و … از سنن مذهبي محسوب نميشود.ريشه هاي ختنه كردن زنان به تاريخ ماقبل اسلام و مسيح باز ميگردد. در قسمتهاي بعدي به اين موضوع پرداخته مي شود.اين موضوع در ميان يهوديان و مسيحيان نيز ديده ميشود.
تاريخچه ختنه زنان:
در مورد چگونگي و تاريخچه پيدايش ختنه زنان نقل قول ها و اسناد متفاوتي موجود است. از جمله آنكه گفته ميشود اين موضوع اول بار در مصر و اتيوپي ظهور كرده است. گاها گفته شده است از زمان هرودت ختنه زنان وجود داشته است.
منبع ديگري ميگويد كه 163 سال پيش از ميلاد مسيح ختنه زنان پذيرفته و اعمال ميشده است. نوشته اي مكتوب در موزه بريتانيا كه روي كاغذ مخصوص مصري كه از خمير چوب ساخته ميشده نوشته شده است.اين كاغذ پاپيروس مصري نام دارد.
يك جغرافيا دان يوناني گزارش داده است كه در سفر به مصر 25 سال قبل از ميلاد مسيح ختنه زنان را مشاهده كرده است و ديده است كه دختران پيش از ازدواج ختنه ميشوند.اين مورد هم در مورد رومي ها و هم عرب ها نيز گزارش شده است.در بخشي از فرهنگ هاي ملل مختلف ختنه زنان تقسيم بندي ميشده است.بعنوان مثال برده ها بسيار راديكال تر ختنه ميشده اند تا نتوانند بار دار شوند. بدين ترتيب زن برده قيمت بالاتري داشته است.كمبود مواد غذائي در نقاطي از آسيا و آفريقا باعث ميشده است كه ختنه زنان بمراتب بيشتر و راديكال تر انجام گيرد تا از تكثير جمعيت جلوگيري شود.از دلائل ديگر مردسالاري بوده است كه در نتيجه ختنه زنان مردان لذت بيشتري ميبرده اند.اين عمل در مورد زنان بيوه نيز انجام ميشده است تا نتواند مجددا ازدواج كند.گفته ميشود از دلائل ديگر اعتقادات و باورهاي فراعين مصر بوده است مبني بر اينكه خدايان بي سكسوال بوده اند. آنان عقيده داشته اند كه روح مرد در اين بخش آلت تناسلي زنان و روح زن در بخش پوستي آلت مردانه كه بريده ميشود نهفته است.
• ختنه زنان چه عوارض و خطراتى را به دنبال دارد؟
1- درد، خونريزي، شوك، ( اين عمل بدون بيهوشي عمومي يا موضعي انجام ميگرفته است)
2- نگاه داشتن ادرار به دليل درد
3- صدمات ارگاني بعلت بي تجربگي جراح تجربي
4- عفونت مكرر
5- درد زياد بهنگام پريود ماهانه، عفونت دستگاه تناسلي و تخمك ها،عفونت در دستگاه ادرار و كليه ها
6- ريسك هاي متنوع در هنگام زايمان ناشي از عفونت و خونريزي و….
7- درگيرى ها و بيمارى هاى روانى حاصل از اين امر
8- ايجاد جوش گاه (اسكار) در قسمت بريدگى ها با طول و گستردگى زياد
9- مشكلات نازايى، خطرات و مشكلات ناشى از حاملگى و به خصوص زمان زايمان
اين عمل از طريق روش هاى مختلفى انجام مى شود. با توجه به نوع انجام اين عمل شدت عوارض متفاوت است. وحشيانه ترين روش در كشور هاى سومالى، سودان و همچنين اتيوپى به كار مى رود.
• ختنه دختران با چه اهدافى در كشور هاى مزبور انجام مى شود؟
1-قوانين و احاديث مذهبي
2- زناني كه ختنه نشده اند، تمايلات افراطي در مطالبه سكس دارند. ( از طريق بريدن اين قسمت از آلت تناسلي زن، او احساس كمتري پيدا ميكند و مردان در انتخاب زمان سكس مختار ميشوند)
3- زنان ختنه نشده پاكيزه نيستند.
4- ختنه شده ها باكره ميمانند و افتخار فاميل كه پيش از ازدواج سكس نداشته اند، مي مانند.
5- بريدن اين بخش، زن را بهنگام زايمان حمايت ميكند.(درصورتي كه به تجربه و با اتكا به دانش پزشكي مشكلات و ريسك هاي بريدن مجدد اين بخش بسيار بزرگتر و تهديدي براي زايمان طبيعي و بي خطر ميباشد.
6- روح خبيث در اين بخش از آلت تناسلي زن نهفته است و ميبايستي آنرا از ميان برداشت و اين عمل به تولد بچه ياري ميرساند.
7- زنان ختنه نشده كرم هائي دارند كه توسط سوراخ باز آلت تناسلي ميتواند به داخل بدن زن نفوذ كنند.
8- اين عضو زن در هنگام ارتباط جنسي به آلت تناسلي مرد ضربه ميزند و ميتواند مرد را خواجه كند.
9- گفته ميشود كه بريدن اين بخش از بدن زن، او را در دوباره زائي حمايت ميكند.
10- اين اقدام باعث ميشود كه قيمت عروس بالا برود ضمن اينكه باكره بودن وي باعث افتخار خانواده اوست.
11- زناني كه ختنه نشده اند ميتوانند اينطور محاسبه كنند كه بچه هايشان در جامعه مقبوليت نخواهند داشت.
12-براساس ادعاى مسلمانان آفريقايى طبق دستور اسلام
13- مفيد بودن از لحاظ بهداشتى
14- نگهدارى از باكرگى دختران جوان تا زمان ازدواج
15- كنترل تمايلات جنسى دختران تا قبل از ازدواج براساس سنت قديمى آفريقايى _ آسيايى
16- اطمينان دادن به شوهر آينده از جنبه پاك بودن دختر
17- زيباگرايى و بهداشتى بودن بدن دختر
18- پيدا كردن روح پاك
آمار ها چه مي گويند :
طبق آخرين آمارگيرى سازمان جهانى بهداشت تقريباً بيش از صد و شصت ميليون نفر از زنان (اعم از كودك، نوجوان و جوان) در بيش از سى كشور آفريقايى و آسيايى ختنه شده اند.
به جرات مى توان گفت روزانه تعداد زيادى از دختربچه هاى بى گناه بين سنين ۴ تا ۱۰ ساله در كشور هاى ذكر شده ختنه مى شوند. در آفريقا اين سنت قديمى توسط افراد مسن و مذهبى در روستا ها يا نقاط دورافتاده از شهر ها انجام مى گيرد.
طبق گزارش ها گاهى توسط پرستاران، ماما ها و حتى پزشكان با مخارج بالاتر و بهداشتى تر به طور غيرقانونى انجام مى شود. چندين مورد در كلينيك هاى خصوصى در كشور انگلستان توسط پزشكان سودانى و سوماليايى گزارش شده كه تحت تعقيب پليس هستند.
بيش از ۷۹ درصد دختران در كشور هاى آفريقايى و ۱۲ درصد در كشور هاى آسيايى قربانى اين مسئله مى شوند.
اين در حالى است كه در تعدادى از كشور ها نظير سودان و سومالى بيش از ۹۸ درصد است.طبق آخرين آمار در گامبيا به ۸۹ درصد رسيده است. اين عمل در ۹۱ درصد موارد بر روى دختران سنين ۴ تا ۱۰ ساله انجام مى گيرد.
در بين يهوديان و مسيحيان اين عمل نادر است، به طورى كه در دو قبيله در كشور اتيوپى و دو قبيله در كشور نيجريه به سازمان جهانى بهداشت گزارش شده است كه در يك قبيله نيجريه اى ختنه زنان قبل از ازدواج انجام مى شود و در قبيله ديگر در همين كشور ختنه به پس از زايمان اول موكول مى شود.
قابل ذكر است تحقيقات گسترده و جامعى توسط محققين و متخصصين اطفال، زنان و زايمان، روان شناسان به خصوص استادان اديان مختلف (اعم از مسيحى، يهودى و مسلمان) پيرامون مسئله ختنه زنان از طرف سازمان جهانى بهداشت صورت گرفته است. طبق اين بررسى ها در هيچ يك از آ يات قرآن و قسمت هاى مختلف كتاب انجيل و يا ساير كتاب هاى آسمانى ختنه زنان توصيه نشده است. هر كسى كه دستور اسلام را منبع انجام اين عمل وحشيانه قرار مى دهد با عدم اطلاع از دستورات مذهبى، عوام فريبى و يا عقايد شخصى و سنت عقب افتاده آنها مرتبط است. سازمان جهانى بهداشت سنتى بودن قضيه را تنها دليل اين عمل ذكر مى كند و آگاهى كامل از غيرمذهبى بودن انجام اين عمل را به تمام كشور هاى عضو سازمان ملل ابراز داشته است.
ششم فوریه روز جهانی مبارزه با ختنه زنان است.
بخشی از خاطرات «واریس دیری» :
«…آن شب، هیجان زده بیدار ماندم. ناگهان مادرم را دیدم که بالای سرم ایستاده است.هوا هنوز تاریک بود، قبل از سحر، زمانیکه تاریکی کم کم جای خود را به روشنایی می داد و سیاهی آسمان به خاکستری میگرایید. او با اشاره به من فهماند که ساکت باشم و دستش را بگیرم. من پتوی کوچکم را پس زدم و خواب آلود، تلو خوران، به دنبال او راه افتادم. حالا میدانم چرا دختران را صبح زود با خود میبرند .
میخواستند قبل از آنکه کسی بیدار شود، آنها را ببرند تا صدای فریادشان شنیده نشود. در آن لحظه، هر چند گیج بودم و به سادگی آنچه میگفتند انجام می دادم.
ما از محلی که زندگی میکردیم دور شدیم و به سمت دشت رفتیم. مادرم گفت: «اینجا منتظر میمانیم»، و ما بر روی زمین سرد به انتظار نشستیم. آسمان کم کم روشن میشد؛ به سختی اشیاء را می شد تشخیص داد. خیلی زود صدای لخ و لخ صندلهای زن کولی را شنیدم. مادرم نامش را صدا کرد و گفت:«خودت هستی؟»
« بله اینجایم»
هنوز هیچ چیز نمی دیدم، فقط صدایش را شنیدم. بدون اینکه نزدیک شدنش را بینم، ناگهان او را در کنار خود حس کردم. او به سنگ صاف و بزرگی اشاره کرد و گفت:«آنجا بنشین».
نگفت چه اتفاقی میخواهد بیفتد. نگفت بسیار دردناک است، فقط گفت: تو باید دختر شجاعی باشی. کارش را مثل یک جلاد شروع کرد.
مادرم پشت سرم نشست و سرم را به سینه اش چسباند. پاهایش را دور بدن من احاطه کرد. ریشه درختی را که در دست داشت بین دندانهای من گذاشت .
گفت:«گازبزن».
از ترس خشک شده بودم…
من به میان پاهایم خیره شدم و دیدم زن کولی -شبیه بقیه پیرزنان سومالیایی بود- با یک روسری رنگی که دور سرش پیچیده بود، همراه با یک پیراهن سبک پنبه ای- با این تفاوت که هیچ لبخندی بر لب نداشت. نگاهش ماننده نگاه مردهای بود که هنوز چشمهایش را نبسته باشند .
دستهایش داخل کیف دستی اش که از جنس گلیمهائی بود که روی آن میخوابیدیم در جستجو بود. چشمانم روی کیف دستی میخکوب شده بود. میخواستم بدانم با چه چیزی میخواهد مرا ببُرد. یک چاقوی بزرگ را تجسم میکردم، ولی او از داخل آن کیف، یک کیف کوچک نخی بیرون آورد. با انگشتان بلندش داخل آن را گشت و بالاخره یک تیغ ریش تراشی شکسته بیرون کشید. به سرعت تیغ را از این رو به آن رو چرخاند و امتحان کرد. خورشید به سختی بالا آمده بود. نور به اندازهای بود که رنگها را ببینم ولی نه با جزئیات. خون خشک شدهای را روی لبه دندانه دار تیغ دیدم. روی تیغ تف کرد و با لباسش آن را پاک کرد. همچنان که آن را به لباسش میسابید، دنیای من ناگهان تاریک شد. مادرم دستمالی را روی چشمانم انداخت .
چیزی که بعد از آن حس کردم بریده شدن گوشتم، آلت تناسلیم، بود. صدای گنگ جلو و عقب رفتن اره وار را بر روی پوستم میشنیدم .
وقتی به گذشته فکر می کنم، نمی توانم باور کنم که چنین اتفاقی برایم افتاده است. همیشه فکر میکنم درباره کس دیگری سخن میگویم. نمی دانم چگونه احساسم را بیان کنم تا بتوانید آن را روی بدن خود حس کنید. مثل این بود که کسی گوشت ران شما را برش بدهد یا بازویتان را قطع کند. با این تفاوت که این قسمت حساس ترین بخش بدن است .
من حتی کوچکتری حرکتی نکردم، زیرا «امان» [ خواهرم] را به یاد داشتم و میدانستم هیچ راه فراری وجود ندارد. فکر میکردم اگرتکان بخورم درد بیشتر میشود. فقط پاهایم بدون اراده شروع به لرزیدن کرد. از حال رفتم…
وقتی بیدار شدم گمان میکردم تمام شده است، ولی بدتر از زمان شروع بود. چشم بندم کنار رفته بود و من زن جلاد را دیدم که یک مقداری خار درخت اقاقیا را کپه کرده بود. او از آنها برای ایجاد سوراخهایی در پوستم استفاده کرد. سپس نخ سفید محکمی از سوراخها رد کرد تا مرا بدوزد. پاهایم کاملا بیحس شده بود، ولی درد بین آنها آنچنان شدید بود که آرزو میکردم بمیرم. مادرم مرا در بازوانش گرفته بود- برای آنکه آرام بگیرم به او تماشا میکردم…
چشمانم را باز کردم. آن زن رفته بود. مرا حرکت داده بودند و بر روی زمین نزدیک صخره خوابانده بودند. پاهایم از مچ تا ران با نوارهایی از پارچه به هم بسته شده بود، به طوریکه نمی توانستم حرکت کنم. من اطراف را به دنبال مادرم نگاه کردم، ولی او رفته بود. سنگی را نگاه کردم که مرا روی آن خوابانده بودند. از خون من خیس بود. مثل اینکه مرغی را در آنجا سر بریده باشند. تکههایی از گوشت تنم، آلت تناسلیم، آنجا افتاده بود، دست نخورده، زیر آفتاب در حال خشک شدن بود .
دراز کشیدم، به خورشید که حالا دیگر بالای سرم ایستاده بود نگاه کردم. هیچ سایهای اطراف من نبود و موجی از گرما به صورتم سیلی میزد. تا اینکه مادرم همراه با خواهرم برگشت. مرا به سایه یک بوته کشاندند. این یک سنت بود. یک سر پناه کوچک زیر یک درخت آماده کرده بودند، جایی که من تا زمان بهبودی استراحت کنم. چند هفته، تنهای تنها، تا کاملا خوب شوم.
فکر کردم عذاب
تمام شده، اما هر بار که خواستم ادرار کنم درد شروع میشد. حالا میفهمیدم چرا مادرم میگفت زیاد آب و شیر ننوش. مادرم اخطار کرده بود که راه نروم. بنابراین نمی توانستم طنابهایم را باز کنم. چون اگر زخمها از هم باز میشد، کار دوخت و دوز باید دوباره انجام میگرفت .
اولین قطره ادراری که از من خارج شد، انگار اسید پوستم را میخورد. وقتی زن کولی مرا دوخت، فقط سوراخی به اندازه سر چوب کبریت برای ادرار و خون- در زمان پریدی- باز گذاشته بود. این استراتژی خردمندانه، تضمینی بود برای اینکه تا قبل از ازدواج هیچ رابطه جنسی نداشته باشم و شوهرم مطمئن باشد یک باکره تحویل گرفته است .
هر هفته مادرم معاینه ام میکرد تا ببیند کاملا بهبود یافته ام. وقتی بندهایم را از پاهایم گشودم، توانستم برای اولین بار به خود نگاهی بیندازم. یک تکه پوست کاملا هموار کشف کردم که فقط یک جای زخم در وسط آن بود. مانند یک زیپ، که آن زیپ کاملا بسته شده بود. آلت تناسلیم مثل یک دیوار آجری مهر و موم شده بود تا هیچ مردی توانایی دخول تا شب عروسیم را نداشته باشد…زمانی که شوهرم با یک چاقو یا فشار، آن را از هم میدرید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفا با نظرات خود مارادراهدافمان ياري دهيد