آن کس که حقیقتی را می داند و پنهان می کند، تبهکار است. برتولت برشت

بنی آدم اعضاء یک پیکرند، که در آفرینش ز یک گوهرند- جو عضوی بدرد آورد روزگار ، دگر عضوها را نماند قرار

۱۳۸۹ دی ۴, شنبه

مقام زن درایران باستان


براي درك وضعيت زنان در ايران و نقش آنها در زندگي سياسي بايد بستر تاريخي ـ اجتماعي و مسائل بنيادين، مانند مقام و منزلت زن در جامعه، ملهم از مجموعة ارزشها، اعتقادها و باورها، حضور تاريخي مستقيم و غير مستقيم آنها در سياست و نقش‌آنها در تحولات اجتماعي ـ سياسي كه همگي عناصر اساسي در پديد آوردن فرهنگ سياسي جامعه است را مدّ نظر داشته باشيم، وضعيت حال هر پديده اجتماعي بدون شناخت پيشينة تاريخي و عقايد و ارزشهاي حاكم بر جامعه ميسر نيست.
كشور ايران كه در طول تاريخ خود، همواره از مراكز مهم تمدن دنيا با فرهنگ و تمدني شكوفا و غني به حساب آمده است. زنان به عنوان نيمي از جمعيت جامعه نقش مهم و اساسي در شكل گيري و گسترش تحولات اجتماعي، سياسي، اقتصادي، مذهبي و ... اين مرز و بوم داشته اند. البته اطلاعات و دانستني ها دربارة وضعيت زنان در ايران مانند همه نقاط جهان كم و گاهي متناقض است و از طرف ديگر، تاريخ سياسي زنان از تاريخ سياسي مردان جدا نيست و همه تواريخ حول محور پادشاهان نوشته شده است. در نتيجه درك شرايط تودة مردم و از جمله جامعة زنان ايران مشكل است. در تاريخ ايران باستان زنان از مقام و موقعيت بالايي برخوردار بوده اند. به عنوان مثال در دورة حكومت ايلاميان، مرداني كه از وارثان ملكه نخستين بودند اجازه سلطنت داشتند. پرستش الهه هاي زنان متداول بود. زن جاودانه و قابل احترام بود و نسب خانواده را حفظ مي كرد، الهة مادر در رأس خدايان ايلامي قرا رداشت و موجب باروري و سودبخشي همه پديده هاي طبيعت مي شد باستان شناسان پيكره هاي بسياري از الهه هاي مادر را كشف كرده اند كه حاكي از مقام و موقعيت زن بود و يا شاتن هاي زن (مسئولان امور ديني جامعه) كه از جايگاه اجتماعي آنان خبر مي داد.
براساس منابع و ماخذ تاريخي، مقام و موقعيت و حرمت زنان در ايران باستان نسبت به ساير ممالك هم عصر خود، بهتر بوده است. زماني كه در يونان قديم زنان، حتي شهروند هم به حساب نمي آمدند، در ايران پادشاهي هماي و جنگ هاي گرد آفريد جزيي از تاريخ است.
 زماني كه اعراب دختران خود را زنده بگور مي كردند، در ايران دختران خسروپرويز، آذرميدخت و پوراندخت، فرمانروايي مي كردند. در دوران بربريت اروپاي شمالي، زنان مسلمان ايراني مانند ريحانه، دختر حسين خوارزمي، در علم نجوم متبحر بودند.
در بين النهرين (حكومت بابليان) زن از شوهر ارث مي برد، ارثية او جهيزيه و مهريه اش بود. زن در حكومت آشور هيچ حقي نداشت اما در ايران در عصر ايلامي ها براساس گل نوشته ي به جا مانده از آن حكومت، مرد هنگام مرگ، مايملكش را با رضايت كامل به همسرش مي بخشيد و پس از آن تنها فرزنداني مي توانستند وارد خانه شوند كه حرمت مادر را نگه مي داشتند. البته بايد توجه داشت كه اصولاً نوسانات مدارج حقوقي و مقام زن در هر دوره به مقتضيات زمان و وضعيت محيط و نوع مناسبات اجتماعي بستگي داشته است. پايه و ارزش مدارج نقش هايي كه زن در جامعه ايفا مي كرد، به نسبت آزاديي بود كه در موقعيت هاي گوناگون اجتماعي برخوردار بوده است. بدين معنا كه اين حقوق و مقام زن در دوران ما قبل تاريخ، ايران باستان، پس از اسلام و امروز همواره تابعي از موقعيت عصر خود بوده است.
دوره حكومت مادها در تاريخ ايران، دورة انتقال عصر مادرسالاري به پدر سالاري است، براساس اسناد و مدارك موجود دوران اولية زندگي اجتماعي انسان (عصر حجر و عصر مفرغ) دورة مادر سالاري بوده اما پس از شروع عصر آهن و تكامل ابزار كار با يك تحول تاريخي نقش زن و مرد روبرو مي شويم كه مصادف با دورة حكومت مادها است. در اين دوره حقوق زن و مرد در جامعه با هم مساوي بود. در امور سياسي و حتي در حق توارث سلطنت نيز مساوري بودند. دياكونف در كتاب (تاريخ ماد) مي گويد:» در ميان مادها و پارسيان و مصريان دختر پادشاه و داماد او مي توانند به جاي او بنشينند.« در عصر حكومت هخامنشيان زمينه اجتماعي مقام زن بر مبناي مفاهيم عدالت و مردمي عصر خود استوار بود. زن در اين دوره در امورسياست، تعليم و تربيت و سرنوشت ميدان جنگ نقش داشته است.
مقام و منزلت زن در دورة هخامنشيان تا آنجا بود كه چون اسكندر، داريوش سوم را شكست داد و مادر او اسير شد، پادشاه ايران طي سومين نامه خود به اسكندر حاضر شد به خاطر آزادي مادرش گذشته از 30 هزار تالان پول، پسرش نيز نزد اسكندر به گروگان باقي بماند. در مورد مقام و موقعيت زن در دوره حكومت اشكانيان اطلاعات چنداني در دست نيست اندك اطلاعاتي كه وجود دارد، حكايت از آن دارد كه نقش ملكه هاي اشكاني زياد نبوده و آنها در امور سياسي و دولت زياد مداخله نكرده اند. البته فقط در يك مورد از ملكه موزا، همسر فرهاد چهارم ذكر شد. كه با پسرش فرهاد پنجم در سلطنت مشاركت داشته است.
در عصر اشكانيان زن موهبتي براي برقراري صلح ميان اقوام مختلف و ملتها بوده و پيوند زناشويي با آنها سبب اتحاد، وحدت و صلح، امنيت بوده است. در دورة ساسانيان، مقام و موقعيت زنان در جامعه اهميت زيادي داشته است. زنان نقش موثري را در بين تمام طبقات جامعه ايفا نمودند و به بالاترين مقام رسيده و سلطنت كرده اند. البته فقط زنان طبقات بالاي جامعه از امتيازات خاصي برخوردار بودند تاريخ دربارةوضعيت توده زنان سكوت كرده است و به اين مقوله پرداخته نشده است.
براساس منابع موجود، مذهب زرتشت در ايران قبل از اسلام زمينه ساز مناسبي براي حرمت زنان بوده است. زن در مذهب زرتشت و در كتاب اوستا از ارزش و كرامت و احترام والايي برخوردار است. زن نگهدارندة روشنايي آتش و ركن اساسي خانواده است. در اساطير زرتشت زن و مرد هر دو شاخة يك ريواس هستند. در كتاب مقدس زرتشتيان (اوستا) بارها و بارها بر تساوي حقوق زن و مرد تاكيد شده است. مادر از احترام خاصي برخوردار است در دينكرت، به زنان حق مالكيت داده شده است و در مرگ شوهر معادل پسر متوفي ارث به او تعلق مي گيرد. در نزد مانويان، زنان ارج و منزلت خاصي در جامعه داشته اند زن حتي مي توانست جز طبقه برگزيدگان ديني قرار گيرد و به عنوان مبلغ مذهبي يا فقيه ديني به جامعه، دين و آيين خود خدمت كند. بنابراين زنان در طول تاريخ ايران در تحولات جامعه نقش مهم و اساسي داشته اند و همدوش مردان در صحنه هاي مختلف اجتماعي، سياسي، اقتصادي، مذهبي و ... حضور داشته اند در نتيجه بدون نگرش مثبت و بهره گيري از توان جمعيت زنان در جامعه نمي توان به آينده مطلوب انديشيد و به توسعه كه فصل مشترك همه مطالعات علوم انساني است دست يافت.
منبع: انجمن پاتوق ایرانیان 88

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفا با نظرات خود مارادراهدافمان ياري دهيد