آن کس که حقیقتی را می داند و پنهان می کند، تبهکار است. برتولت برشت

بنی آدم اعضاء یک پیکرند، که در آفرینش ز یک گوهرند- جو عضوی بدرد آورد روزگار ، دگر عضوها را نماند قرار

۱۳۸۹ آذر ۲۶, جمعه

سنگسار در اسلام و قرآن

آنچه مسلّم است در قرآن پیرامون مجازات سنگسار برای عمل زنا هیچ ذکری به‌عمل نیامده است.
قرآن مجازات زن و مرد زناکار را 100 تازیانه شلاق دانسته است:
الزانیه و الزانی فاجلدوا کل واحد منهما مائه جلده و لا تاخذکم بهما رافه فی دین الله ان کنتم تومنون بالله و الیوم الاخر و لیشهد عذابهما طائفه من المومنین(نور،آیه 2)
حکم زن و مرد زناکار (این است که) به هریک از آن دو صد تازیانه بزنید و اگر به خدا و روز واپسین باور دارید، در (اجرای) حکم خدا نسبت به آنها دستخوش رأفت نشوید و باید گروهی از مؤمنان در مجازات آن دو حضور یابند.
گفتنی است که تا قبل از نزول آیه 2 سوره نور، در رابطه با زنان زناکار براساس آیه 15 و 16 سوره نساء عمل می‌شد که زنان را در خانه‌هایشان حبس می‌کردند و یا آنها را مورد آزار قرار می‌دادند:
والتی یاتین الفاحشه من نسائکم فاستشهدوا علیهن اربعه منکم فان شهدوا فامسکوهن فی البیوت حتی یتوفهن الموت او یجعل الله لهن سبیلا* والذان یاتینها منکم فاذوهما تابا و اصلحا فاعرضواعنهما ان الله کان توابا رحیما (نساء،آیه 15 و 16(
از زنان شما هرکه دست به بی‌شرمی‌زد، از چهار تن از نزدیکان خود بر آنها گواهی بخواهید، اگر گواهی دادند، تا هنگامی‌که مرگ آنان را فرا گیرد در خانه‌ها نگاهشان دارید، یا خدا راهی دیگر برای آنها بگشاید. و آن زن و مرد (از وابستگان) شما که مرتکب بی‌شرمی‌شده‌اند، تأدیبشان کنید و اگر توبه کردند و به شایستگی آمدند، از سرزنش آنها دست بردارید ، که خدا بازپذیری‌ست مهربان.
به اعتقاد آیت‌الله طالقانی در خانه نگاه داشتن زنی که دچار انحراف شده تا اصلاح شود، مرحله ابتدایی (اجرای حکم سنگسار) است و باید پنهان باشد. اگر این اتهام آشکار و عملی شود باید در دیدگاه عمومی(ملاء عام) حد تازیانه (جلد) یا سنگسار (رجم) اجرا شود. (طالقانی، جلد چهارم، بی تا، ص 108)
نکته مهم در این رابطه باز گذاشته شدن راه توبه بر روی افراد خطاپیشه و زناکار است. هرچند براساس کتب فقهی، توبه در صورتی صحیح است که قبل از ثبوت حکم در دادگاه اسلامی‌و اقامه شهود و صدور حکم دادگاه اسلام انجام یافته باشد، و توبه‌ای که بعد از صدور حکم باشد، هیچ‌گونه تأثیری نخواهد داشت. (مکارم شیرازی، ج3، 1385،ص310)
به این ترتیب از آیات 15 و 16 سوره نساء برمی‌آید که قبل از نزول حکم سوره نور درباره زناکاران و زنان بدکار، اگر محصنه بوده‌اند، مجازات آنها حبس تا پایان عمر تعیین شده بود و در صورتی که غیرمحصن بودند، مجازات آنها ایذاء و آزار بود. ولی مقدار آن آزار مشخص نشده بود. البته از عبارتهای بعدی مشخص می‌شود که این حکم موقتی بوده است و بعداً با آیات و سنّت حضرت رسول(ص) تکمیل گردید. همچنین می‌توان دریافت که این حکم محدود به زنان اعم از مجرد یا شوهردار می‌شد و حکمی‌مشمول حال مردان نبود.
طبری در تفسیر جامع‌البیان فی تفسیر القران ذیل آیه 2 سوره نور، بدون هرگونه اشاره‌ای به رجم ، صرفاً به موضوع جلد در رابطه با زنای فرد آزاد غیرمحصن و عدم رأفت در اجرای حکم اشاره می‌کند. (طبری، جامع‌البیان فی تفسیرالقرآن،1356،ص1110)
زمخشری در الکشّاف با اشاره به اینکه آیه اشاره به افراد غیرمحصن دارد، مجازات محصن را رجم دانسته، به شرط احصان براساس قول ابی‌حنیفه پرداخته، آنرا در اسلام ، آزادی، عقل، بلوغ و همسرداشتن و دخول محدود کرده که اگر یکی از آنها نبود، احصان حاصل نمی‌شود، در حالیکه نزد شافعی اسلام شرط نیست، چنانکه رسول خدا یهودیان زناکار را رجم می‌کرد. (زمخشری، الکشاف،1407،ص210-211)
امام فخر رازی در مفاتیح الغیب ، التفسیر الکبیر در ذیل آیه یادشده با اعلام اینکه اکثر مجتهدین اتفاق‌نظر دارند که محصن رجم می‌شود و تازیانه نمی‌شود، با ذکر مواردی مثل عسیف، ماغر، ماغدیه که جملگی توسط پیامبر رجم شدند؛ از ابوبکر رازی نقل می‌کند که عمر و ابوبکر و علی و جابر بن عبدالله و ابوسعید حدری و ابوهریره و برید و اسلمی ‌و زید بن خالد و دیگران خبر رجم را روایت کرده‌اند. امام فخر با ذکر آیه15 سوره نساء، می‌گوید این آیه نسخ شد و حد زنا برای ثیب (فرد همسردار) رجم و برای مجرد تازیانه و تبعید اعلام شد. (فخررازی، تفسیر مفاتیح‌الغیب، التفسیرالکبیر، ج23-24،بی تا، ص134)
طبرسی در تفسیر مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن از جبایی نقل قول می‌كند که این آیه 15 سوره نساء دلالت بر نسخ قرآن با سنت دارد. چرا که با رجم، یا تازیانه و رجم نسخ شد. طبرسی همچنین هر دو قول نسخ و عدم نسخ آیه را توسط اصحاب مورد اشاره قرار می‌دهد و دلایل آنرا نیز بیان می‌کند. طبرسی علت تقدم ذکر زانیه بر زانی را شنیع‌تردانستن این عمل ازسوی زنان نسبت به مردان دانسته است. وی در تأیید کلام خود روایت زیر را از حضرت رسول(ص) نقل می‌کند:
قال النبی: خذوا عنی خذوا عنی قد جعل الله لهن سبیلا البکر بالبکر جلد مائه و تغریب عام و الثیب بالثیب جلد مائه و الرجم.(بگیرید از من، بگیرید از من.خداوند راه را برای آنها تعیین کرد. هر گاه 2 بکر با یکدیگر زنا کند، به هر کدام 100 ضربه شلاق بزنید. هر گاه 2 ثیب با هم زنا کرد، آنها را 100 ضربه شلاق بزنید و سنگسار کنید.)
طبرسی در ادامه می‌گوید بعضی اصحاب گفتند کسی که بر او رجم واجب است اول باید تازیانه بخورد و سپس سنگسار شود، و حسن و قتاده و جماعتی از فقها به این قول معتقدند و اکثر اصحاب ما گفتند این امر مختص به شیخ وشیخه (پیرمرد و پیرزن) است و بقیه افراد حکمشان رجم است. (طبرسی،مجمع‌البیان فی تفسیرالقرآن، ج5،1350،ص66-67(
علی بن ابراهیم قمی‌صاحب تفسیرالقران ذیل آیه 2 سوره نور می‌گوید: آیه رجم («الشیخ و الشیخه اذا زنیا فارجموهما البته فانهما قضیا الشهوه نکالا من الله و الله علیم حکیم») نیز نازل شده بود. البته ایشان اشاره‌ای به چرایی نبود و فقدان این آیه در قرآن پس از آن نمی‌کند. وی نیز آیه 2 سوره نور را ناسخ آیه 15سوره نساء می‌داند. (قمی، تفسیرالقرآن،1378، به نقل از سایت التفسیر)
شیخ طوسی در التبیان نیز آیه 15 نساء را آیه‌ای منسوخ دانسته و آنرا مستند به قول اکثر مفسرین مثل ضحاک، ابن زید، جبایی، بلخی، الزجاج، مجاهد و ابن‌عباس و قتاده و السدی دانسته، آنگاه به قول حضرت رسول(ص) پرداخته که می‌فرمایند: «قد جعل الله لهن سبیلا البکر بالبکر جلد مائه و تغریب عام و الثیب بالثیب الجلد ثم الرجم.» (شیخ‌طوسی، التبیان الجامع لعلوم القرآن،1370، به نقل از سایت التفسیر(
شیخ طوسی در تفسیر آیه 2 سوره نور می‌نویسد : بر زانی و زانیه تازیانه می‌زنند. اگر محصن نباشند (هرکدام 100 تازیانه) و اگر هردو محصن باشند یا یکی از آنها محصن باشد، مجازاتش رجم خواهد بود. و نزد ما اول به 100 تازیانه و سپس به رجم محکوم می‌شود و نزد اصحاب ما اختصاص به شیخه و شیخ محصن زناکار دارد که ابتدا محکوم به 100 تازیانه و سپس رجم می‌شوند. و این قول مورد اعتمادی نیست. آنگاه از حسن نقل می‌کند که رسول خدا می‌خواست ثیب را رجم کند و عمر می‌خواست آنرا در پایان قرآن بنویسد، ولی این کار را نکرد، مبادا تصور شود جزئی از قرآن است. و از علی(ع) روایت می‌کند که محصن 100 تازیانه بر اساس قرآن می‌خورد و آنگاه براساس سنّت رجم می‌شود و او هم بر همین مبنا عمل می‌کرد. (همان)
فیض کاشانی از امام صادق(ع) نقل می‌کند که رجم در قرآن بود و قول خدای تعالی بود که «الشیخ و الشیخه اذا زنیا فارجموهما البته فانهما قضیا الشهوه». فیض کاشانی ذیل آیه 15 سوره نساء به نقل از عیاشی که از امام صادق نقل کرده، می‌گوید این آیه نسخ شده و راه‌حل حدود است و آنگاه به نقل قول حضرت رسول می‌پردازد خذواعنی خذواعنی... (فیض کاشانی، کتاب الصافی فی تفسیر القران،1375 ه.ق،ص 329)
به باور علامه طباطبایی 100 تازیانه حد زناست به نص این آیه شریفه. چیزی که هست در چند مورد تخصیص خورده: اول اینکه زناکاران محصن باشند، یا یکی از این دو محصن باشند که در این صورت هرکدام که محصن است باید سنگسار شود، دوم اینکه برده نباشد. اگر برده باشد حد زنای او نصف حد زنای آزاد می‌باشد. (علامه طباطبایی، المیزان، جلد 15، 1367،ص115)
آیت‌الله مکارم شیرازی هم می‌نویسند آنچه در آیه فوق آمده یک حکم عمومی‌ست که موارد استثنایی هم دارد؛ از جمله زنای محصن و محصنه که حد آن با تحقق شرایط اعدام است... (مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، جلد 14،1385، ص 364(
ایشان با بیان اینکه آیه 2 سوره نور حکم زنای غیرمحصنه را بیان می‌کند‌، می‌گوید این آیه می‌تواند تفسیر و توضیحی برای آیه 16 سوره نساء باشد و به همین دلیل این حکم نسخ نشده است. (همان نویسنده، جلد 3، ص309(
به این ترتیب روشن می‌شود که احکام زنا براساس شرایط افراد متفاوت است و آیه 2 سوره نور فقط به یک‌گونه آن اشاره کرده است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفا با نظرات خود مارادراهدافمان ياري دهيد